شاهین نجفی یکی از خوانندگان مطرح و مورد توجه سالهای اخیر آهنگی به نام نقی را درهمراهی با کمپینی به نام «یادآوری امام نقی به شیعیان» منتشر کرده است. کمپینی که صفحه فیسبوک آن بیش از ۱۷ هزار لایک خورده و طبق توضیحات همین صفحه هدفش مبارزه با خرافات در جامعه ایران با زبان طنز است. در این که جامعه ایرانی امروز در مردابی ازخرافات و تابوها دست و پا میزند شکی نیست، اما آیا نتایج مثبت این گونه مبارزه با تابوها آنقدر فراگیر است که بتوان از تاثیرات منفی آن چشم پوشید؟ به بیان دیگر آیا جامعهی امروز ایران در موقعیت و شرایطی هست که اینگونه جنگیدن با تابوها به منظور دعوت مردم به تعقل بیشترو دوری از باورها و سنتهای غلط، در عمل باعث رادیکال تر شدن باور معتقدین به این تابوها و سنتهای غلط نشود؟
عده کثیری اقدام علیا ماجد المهدی دختر مصری را در انتشار عکسهای عریانش در شبکههای اجتماعی در مبارزه با نگاه ابزاری به زن در جامعه سنت زنده مصر ستودند . با این حال اقدام او در آستانه انتخابات مجلس نمایندگان مصر در نوامبر ۲۰۱۱ خشم بسیاری از مصریها را بر انگیخت. شاید نتوان تخمین مشخصی از تاثیر اقدام علیا ماجده بر نتایج انتخابات که به نفع اخوان المسلمین و اسلامگرایان سلفی به پایان رسید، به دست داد. اما نمیتوان تاثیر و بازخورد این اقدام را- هرچند کوچک اما انکار ناپدیر- در رادیکال شدن فضا به نفع اسلام گریان و در نهایت فتح مجلس توسط آنها نادیده گرفت. نکته قابل تامل در این میان، واکنش کابران ایرانی اینترنت به این ماجرا بود. به جرات میتوان گفت عده کثیری عمل علیا ماجده و اقدامات مشابه زنان ایرانی در حمایت از او را به استهزا گرفته و با ادبیاتی نامناسب و به عنوان یک سرگرمی با آن برخورد کردند.
برخوردی مشابه در واکنش به عکس و ویدئو گلشیفته فراهانی انجام شد. بحثها در گرفت. عدهای مخالف و عدهای موافق بودند. و در این میان تصاویر گلشیفته همچون ویدیوی فرنود( کودکی که درپاسخ سئوال خاله نرگس راست گفت!) به طور گسترده در میان جوانان بلوتوث میشد. ارزیابی واکنش عموم جامعه – از محل کار ودانشگاه- مترو و تاکسی و ...گرفته تا شبکههای اجتماعی مجازی- نشان از این داشت که خبررسانی گستردهی اقدام فرهانی نه با هدف اشاعه یک مبارزه بلکه سهیم کردن دوستان و آشنایان در یک سرگرمی داغ جنسی و گوش زد کردن یکدیگر به ادب آموزی از بی ادبان بود. نمونهی مشابه چنین فرهنگی را درگذشتهی نه چندان دور نیز در تکثیرو دست به دست شدن میلیونی و حریصانه ی ویدیوی خصوصی زهرا امیر ابراهیمی بازیگر تلویزیون ایران شاهد بودیم.
در خاتمه بار دیگر این پرسش مطرح است که آیا نشانه رفتن قلب خرافهپرستی و سنتهای هزار لایه در جامهای که بیش از هزار سال است به زنجیر سنت و مذهب گرفتار آمده به واقع صیقلی نیست بر این زنجیرها؟ جامعه ایران همچون جامعه مصر هنوز برای چنین تغییراتی کودک است و میبایست سالهای سال مشق ارزشهای اخلاقی و عقلانیت کند. سالها زمان میخواهد و برنامهای که فرهنگ را از نو بسازد تا پذیرای زدودن خرافات، تابوها و سنتهای غلط باشد. به مضحکه گرفتن مقدساتش و عریان شدن در برابر چشمان حریصش نه تیشهای بر این زنجیره پوسیده که نیروی محرکهای است برای ارتجاع بیشتر و سربازکردن دوباره و دوباره ی این زخم کهنه.
*عنوان مطلب برگرفته از فیلمی است از استیون سودربرگ با نام «سکس، دروغ و نوار ویدئو»
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.