
این زندانی سیاسی در پیام خود این پرسش را مطرح کرده که: کدام ناظر منصفی است که به ولایت فقیه بنگرد و آن را با سلطنت فقیه یکی نپندارد؟
وی تأکید کرده است: کیست که اندکی از تاریخ این مملکت از تاریخ این مملکت آگاهی داشته باشد و در یک کلام علی خامنهای را در همان جایگاهی نبیند که ناصرالدین شاه البته بدون پارهای اختیارات فقهی و شرعی قرار داشت و حکمرانی میکرد.
قدیانی همچنین استبداد ولایت فقیه را به «طاعون» تشبیه کرده که به جان ملت ایران افتاده است.
وی ادامه داده است: «گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی برآمده از سالها مبارزه و فداکاری را به راستی باید «فاجعه انحراف» نام نهاد.»
قدیانی با تصریح این نکته که «علی خامنهای خود را سلطان بلا منازع ایران میداند» گفته است: «ایفاگر نقش مستبد در صحنه این روزهای تماشاخانۀ ایران علی خامنهای است و هم اوست که جبهۀ استبداد دینی را رهبری میکند.»
همچنین این فعال سیاسی، علت ناکامیهای دوران اصلاحات را «عدم اتکای کافی و به موقع رهبران جریان اصلاحات به نیروی مردمی» عنوان کرده است.
وی ضمن تاکید بر اهمیت ۲۵ خرداد، نوشته است: اهمیّت این روز در آن بود که جریان اصلاحات تولدی دوباره یافت و تکیهگاه اصلی خود یعنی قدرت نیروی مردمی را بازیافت. اگر تا پیش از این مقطع اصلاحطلبان میکوشیدند ضمن انتقاد به قواعدی نظیر آنچه محدودکننده آزادیهای مرتبط با حق تجمعات مسالمتآمیز است، پایبند باشند در ۲۵ خرداد اعلام شد که تنها ملاک معتبر و حاکم در میان جریان تمامیتخواه و اصلاحطلب از این پس صرفا قانون اساسی هر چند پر از اشکال و تناقض و آزادیها و حقوق مصرح در فصل سوم آن خواهد بود.»
به نوشته قدیانی، «در واقع ۲۵ خرداد نقطه پایانی بود بر تفکری که میپنداشت اصلاحات بدون تکیه بر نیروی جنبش اجتماعی و صرفاً از طریق مذاکره و چانهزنی میتواند به جائی برسد.»
از این پس جبهه استبداد و در راس آن ولی فقیه که مدعی بود در ایران حرف اول و آخر را می زند و به تعبیر خودش فصل الخطاب است با این واقعیت مواجه شد که از پس سال ها سرکوب و بسط خفقان و از خاکستر جنبش اصلاحی دوم خرداد اینک ققنوسی برخاسته که بزودی موجودیت او را نشانه خواهد گرفت.
وی در پایان عامل اصلی همه خونهایی را که به ناحق به زمین ریختهشده و اوقات شریفی را که در کنج سلولهای زندان ها صرف شد بدون شک شخص اول مملکت یعنی علی خامنهای معرفی میکند.