
بررسی اتهامات مختلف مربوط به نقض مقررات از سوی برخی خانوادههای مطرح در جمهوری اسلامی به راحتی امکان پذیر نیست. مجموعه روابط این خانوادهها در قوای مختلف معمولا مانع آزاد شدن اطلاعات و در دسترس عموم قرار گرفتن بوده است.
با این حال، خارج شدن برخی از این افراد از دایره حفاظت شده داخلی باعث شده گروههای مختلف و خبرنگاران با دقت عملکرد و رفتار افراد مطرح و «آقازاده»ها در فضای آزاد اطلاعاتی زیر نظر بگیرند.
پذیرش فرزند هاشمی رفسنجانی که مدرک معادل کارشناسی ارشد مهندسی داشت و در مورد مدرک کارشناسیاش و تعداد ترمهای گذرانده در ایران و احتمالا استرالیا هنوز تردیدهایی وجود دارد، در دوره دکترای دانشگاه معتبری چون آکسفورد، خبرساز شد و حتی رسانههای انگلستان نیز به بررسی حواشی این پذیرش سوال برانگیز پرداختند.
دکتر «هما» کاتوزیان که از کارشناسان شناخته شده تاریخ معاصر ایران است و کرسی بنیاد میراث ایران در دانشگاه آکسفورد را در اختیار دارد، مدعی شد که تحت هیچ شرایطی متوجه نشده که مهدی هاشمی بهرمانی، فرزند هاشمی رفسنجانی، رئیس اسبق جمهوری اسلامی است، با اینکه مهدی هاشمی که مهندسی خوانده، صلاحیت خود برای ادامه تحصیل در علوم انسانی و گذراندن دکترا در آکسفورد را بر اساس ویراستاری کتابهای پدرش دانسته بود. مساله سوال برانگیز دیگر، رابطه رئیس بنیاد میراث ایران با «کرمانیها» بود. وحید علاقهبند که بنیادش تامین کننده حقوق صاحب کرسی این بنیاد در آکسفورد است، از تامین کنندههای هواپیماهای مسافربری برای شرکت هواپیمایی «ماهان ایر» از طریق شرکتش «بالی» بوده است. گفته میشود شرکت هواپیمای ماهان ارتباط بسیار نزدیکی با خانواده هاشمی رفسنجانی دارد. وزارت خزانهداری آمریکا به خاطر مساله نقض تحریمها از سوی شرکت بالی، جریمههای سنگینی را به این گروه تحمیل کرد.
بعد از رسانهای شدن ماجرای پذیرش مهدی هاشمی،در آکسفورد و وجود تردیدهایی در باره نحوه نوشتن «پروپوزال» دکتر رضا شیخ الاسلامی استاد بازنشسته این دانشگاه شهادتنامهای را تقدیم مقامهای دانشگاه کرد. خودنویس سال گذشته در همین باره با دکتر شیخالسلامی گفتگو کرده بود. شیخالاسلامی به خودنویس گفت: «نحوه پذیرش آقای هاشمی از سوی کسانی که او را پذیرفتهاند، پنهان مانده. چرا پنهانکاری؟ ... وقتی یک فرد میانسال که پستهای مهمی در وزارت نفت ایران از دوران جوانیاش داشته و در آکسفورد پذیرفته شده، ابتداییترین وظیفه استاد پذیرشگر، بررسی همه کارهایی است که دانشجو بعد از فراغت از تحصیل بعد از حدود بیست سال کرده. این ابتداییترین کاری است که باید انجام گیرد! میتوان سه احتمال را در نظر گرفت: ۱- آقای هاشمی رزومه فردی دیگر کپی کرده(من در این باره شک دارم، چون او قابلیت خود را برای ورود به برنامه مطالعات ایران را بین ۶ و ۷ کتابهای بیوگرافی پدرش خوانده که نسبت به تعداد آنها هم اطمینان نداشت). ۲- استاد پذیرشگر دقیقا میدانست دارد چه کسی را تایید میکند و آن حرفهای نا معلوم را منتشر کرد و ۳- استاد پذیرشگر، بی احتیاطی کرد و حتی به خود زحمت مطالعه درخواست «پذیرش» کوتاه متقاضی قبل از تایید و حمایت از ورود او به آکسفورد را نکرده است. دومین و سومین موارد احتمالی بسیار مهم هستند. چگونه میتوانیم نسبت به تحقیقات یک محقق و استاد در تاریخ و حوزههای مرتبط مطمئن باشیم وقتی او حتی جزئیات یک تقاضای «پذیرش» را نخوانده اما کارش بررسی میلیونها سند دست و پاگیر برای درک بهتر تاریخ، سیاست و اقتصاد کشوری با ۳۰۰۰ سال تاریخ ثبت شده باشد؟...آقای هاشمی دارای مدرک مهندسی از یکی از دانشگاههای ایران است. او برای درجه دکترا در رشته «مطالعات ایران» که جزو علوم انسانی است ثبت نام کرده. به این مساله از دریچهای متفاوت نگاه کنیم. کدام دانشگاه درجه سهای در هیچ کجای از دنیا یک لیسانسه زبان فارسی را برای تحقیق در هیچکدام از رشتههای مهندسی میپذیرد؟ دانشگاه و کسانی که دانشجو را پذیرفتهاند، در حقیقت میگویند که رشتههای علوم انسانی مثل مطالعات علوم اجتماعی، هیچ پیشنیازی ندارند و هر کسی از هرجایی میتواند این دروس را بفهمد و درک کند. دارند میگویند که دانشجوی دکترا احتیاجی به آشنایی با زبان انگلیسی و نیازی به حضور در کلاسهای آن را ندارند. من نگران این نیستم که این مساله گویای کیفیت و چگونگی و اعتبار استاد پذیرشگر میتواند باشد، این مساله باعث نگرانی است که چگونه دولت فعلی انگلستان دارد سطح علوم انسانی را نزول میدهد و عملا این بخش را غیر مفید میخواند.»
چند هفته پیش، محمود علیزاده طباطبایی، وکیل مهدی هاشمی در گفتگو با روزنامه شرق مسائلی را مطرح کرد که باعث واکنش دکتر رضا شیخالسلامی شده است. محمود علیزاده طباطبایی به شرق گفته بود: «زير سوال بردن تحصيل مهدي در آكسفورد توسط يك آقاي دكتر ايراني كه در اين دانشگاه استاد است انجام شده...آن آقاي دكتر قبل از اينكه مهدي به آكسفورد برود به آقاي هاشمي پيشنهاد داده بود تا يك كاري با محوريت او براي ارتباط آكسفورد و دانشگاه آزاد انجام شود...هاشمي بزرگ؛ گفته بود كه ما بياييم دانشگاه آزاد و دانشگاه آكسفورد را جوينت كنيم...آقاي هاشمي هم استقبال كرد و اين درخواست را براي آقاي جاسبي فرستاد. آقاي جاسبي هم بررسي كرده و گفته بود كه اين آقا ميگويد بياييم يك جوينت راهاندازي كنيم و نهايتا از جوينتش يك سمينار بيرون ميآيد و براي اين سمينار رقمي بالاي ۴۰۰-۳۰۰ ميليون تومان پول ميخواهد كه نميتوانيم چنين پولي بدهيم. سر همين قضيه اين آقا با مهدي چپ افتاد...شروع كرد عليه مهدي مصاحبهكردن و حرفزدن كه تحصيلش در آكسفورد را زير سوال ببرد...آن آقاي دكتر ايراني ميگويد مهدي دانشجوي آكسفورد نيست. مهدي هم آنجا جواب داده كه من دانشجوي آكسفورد هستم، اين هم استاد راهنمايم است.. از طرف ديگر درسش تمام شده و تمام واحدهاي حضورياش را گذرانده. رسالهاش را انتخاب كرده و مورد تصويب قرار گرفته و بخش عمدهاي از رسالهاش را نوشته است.»علیزاده همچنین گفته بود که مهدی ساکن لندن است.
روز گذشته دکتر شیخالسلامی همزمان پاسخی را به روزنامه شرق و نیز سایت فرارو ارسال کرد. گفته میشود روزنامه شرق بعد از مشاهده جوابیه در سایت فرارو از درج پاسخ به گفتههای محمود علیزاده طبطبایی خودداری کرده است. این در حالی است که مطابق قانون مطبوعات، انتظار میرفت روزنامه شرق بدون در نظر گرفتن این مساله پاسخ مورد نظر را درج کند.
دکتر شیخالاسلامی در پاسخ خود به ادعاهای محمود علیزاده طباطبایی مینویسد: «به اطلاعشان می رسانم که دانشگاه آکسفورد در لندن نیست در شهر آکسفورد است کما اینکه دانشگاه تبریز در تهران نیست. لندن پایتخت انگلستان است. اگر موکل شما در لندن زندگی می کند، آنطور که می فرمایید، مقرر دیگری از مقررات آکسفورد نقض شده. ایشان نباید از پانزده مایلی مرکز آکسفورد خارج باشد. آقای بهرمانی نمی تواند "واحدهای" دوره دکتری را تمام کرده باشد. دانشگاه آکسفورد بر خلاف دانشگاه آزاد واحدی نیست. حتی در دانشگاههای درجه دو آمریکا برای دوره دکتری واحد اهمیتی ندارد. به هر صورت چنین چیزی وجود ندارد که ایشان آن را تکمیل کرده باشند.»
دکتر شیخالسلامی در مورد «جوینت» کردن ادعا شده از سوی علیزاده طباطبایی مینویسد: «در تابستان ۱۳۸۷ رئیس واحدی از دانشگاه آزاد با من تماس گرفت و خواهش کرد که به مدیریت من گروه علوم اجتماعی در واحد آکسفورد تشکیل شود. به ایشان گفتم که با توجه به وجود دانشگاه کهن آکسفورد در همسایگی، چنین گروهی جائی نخواهد داشت و جائی نخواهد گرفت. به ایشان عرض کردم که بهتر است و برای ایران پرمایه تر که مرکز کوچکی از یک مدیر و یک دستیار برپا شود... رئیس واحد که ظاهرا با جناب آقای رفسنجانی دوست بود از من خواهش کرد که جناب آقای رفسنجانی را ببینم و برای ایشان توضیح دهم. من تقاضای دیدار ایشان را نکردم. تقاضای دیدار هیچ رجل سیاسی را نکردهام. ...آقای مهندسی که پیدا بود در فعالیت های عمرانی با خانواده رفسنجانی همکاری دارد (و او را ندیده بودم و بعد هم ندیدم) مرا به کاخ مرمر برد. دست جناب آقای رفسنجانی را بوسید و مودبانه به کناری نشست. تمام برنامه را برای جناب آقای رفسنجانی توضیح دادم. یک ساعت صحبت کردیم. ایشان از من خواستند که شخصی به نام میرزاده که رئیس دفتر دانشگاه آزاد بود را ببینم. او را هم دیدم و برنامه را شرح دادم. آقای جاسبی را ندیدم. ایشان تقاضای ملاقات نکرده بودند و من هم برنامه بازگشت به انگلستان داشتم و وقت هم نداشتم. بعد از دو هفته ای رئیس واحد آکسفورد به منزل من در آکسفورد آمد و خواهش کرد که نامه ای برای جناب آقای رفسنجانی بنویسم. گفتم نخواهم نوشت. نه اینکه به رئیس جمهور سابق کشورم احترام نمی گذارم بلکه بخاطر آن که هرچه لازم بود گفتم. تکرار مکررات اسباب خستگی است و من کسی نیستم که اصرار داشته باشم...دیگر داستان را دنبال نکردم تا اینکه بعدها به من گفت که "حاج آقا به علت نزدیکی که با بعضی از شاهزادگان و شیوخ دارند گویا صلاح را در ایجاد چنین مرکزی و در رابطه با شخص خودشان نمی بینند." گفتم متاسفم. موضوع را کاملا کنار گذاشتم. تا اینکه آقای بهرمانی به آکسفورد آمد و من مجبور شدم اظهارنامه ی قانونی صادر کنم. چند روز پس از نشر اظهارنامه در اردیبهشت ۱۳۸۹(۱۳۹۰) برای سه هفته به ایران رفتم...ماجرای مرکز خلیج فارس که هدف آن حفظ منافع ملی بود به صورت زشتی پس از سه سال به سراغ من آمد. شخصی در ایران در اردیبهشت ۱۳۹۰ تقاضای دیدار فوری من را کرد. گفت که آقایان یاسر هاشمی و میرزاده به او گفته اند که من هشدار جدی دهد که "ما می دانیم شیخ الاسلامی تهران است. اگر مهدی را رها نکند ما خواهیم گفت که او از ما پول خواسته و چون ندادیم او بر علیه مهدی اقدام کرده.»
متن کامل جوابیه دکتر شیخالاسلامی را میتوانید اینجا بخوانید
در این رابطه بخوانید:
گفتگوی اختصاصی با استادی که علیه پذیرش آقازاده رفسنجانی در آکسفورد، شهادت داد
گزارش مجله مکلینز کانادا درباره مهدی هاشمی