
دیروز به خیال اینکه مرتضوی برکنار شده استیضاح وزیر کار رسماً مالید و مرتضوی هم سر جایش ماند. البته ما امیدوار بودیم که همه چیز به خوبی و خوشی پیش برود و احمدی نژاد هم عین پارسال دو هفته قهر بکند بنشیند خانه. این وسط از تلاشهای بجا و شایستهی حداد عادل که خوشبختانه «دیروز» زنش حرف جدیدی به او نزده نیز برای رسیدن مجدد به ریاست مجلس ممنونیم؛ ولی احمدی نژاد که اینکارها را میکند ما توی دلمان یک عالمه بد و بیراه نسبت به خاتمی احساس میکنیم که با تمام قشنگیهایش، هرگز قدر یک نخود ماشین لباسشوئی در جائیش نداشت و ندارد که اینطوری «قانونی» جلوی رهبر بایستد. فکر میکنید چرا احمدی نژاد مرتضوی را آورد و هیچ لزومی هم به پذیرش استعفایش حس نمیکند؟
برای اینکه زیرا:
۱. مرتضوی یک تف سر بالاست که احمدی نژاد «مطابق قانون» صاف او را برگرداند به هیکل معظم رهبری.
۲. اگر مرتضوی برکنار نشود مجلس در موردش افشاگری میکند؟ چه بهتر؛ تمام افشاگریها مال وقتی بوده که مرتضوی از رهبر دستور میگرفته. بگذار خودشان «مطابق قانون» حیثیت رهبری را ببرند.
۳. رهبری فقط یک راه دارد آنهم اینکه بیاید نماز جمعه بگوید غلط کردم گفتم احمدی نژاد رئیس جمهور بشود. تازه اگر هم اینرا بگوید «مطابق قانون» کفایت رهبری درجا ساقط میشود.
۴. یک راهش هم اینست که قوه قضائیه مرتضوی را دوشنبه محاکمه و سه شنبه زندانی بکند. یقیناً در فاصلهی دوشنبه تا سه شنبه مرتضوی «مطابق قانون» اینقدر حرف زده که دیگه نشه جمعش کرد.
۵. حالا تهش که چی؟ وزیر کار استیضاح میشود. خب احمدی نژاد «مطابق قانون» مرتضوی را با حفظ سمت سرپرست وزارت کار هم میکند.
حالا اگر همین اتفاق عیناً در دورهی خاتمی افتاده بود:
۱. رئیس تأمین اجتماعی و سهتا وزیر و پنجتا معاون وزیر و ده دوازدهتا استاندار با هفت جد و آبادشان در جیک ثانیه برکنار و حذف و نابود میشدند و خاتمی برای عذرخواهی تا بیت رهبری میدوید. این کار در هیچ جای قانون نیامده.
۲. خاتمی مرتضوی را فوراً برکنار و کلاً سازمان تأمین اجتماعی را با هیئت رزمندگان اسلام ادغام میکرد و از رهبری میخواست که خودش و او و بقیه را با هم ببخشد. رهبری نمیبخشید و خاتمی دوباره برای عذرخواهی تا بیت میدوید. اینهم در هیچ جای قانون نیامده.
۳. خاتمی برای تمدید اعصاب سه هفته به ایتالیا میرفت و در بازگشت کارها خودش همانجوری شده بود که باید میشد. خاتمی بعداً به ابطحی زنگ میزد میپرسید چه خبر و وقتی خبرها را میگرفت تا خود بیت رهبری میدوید. ما چنین چیزی در قانون ندیدهایم.
۴. خاتمی به مرتضوی زنگ میزد و گریه میکرد. او سپس در کوی دانشگاه حاضر شده و گریه میکرد. یک کمی هم در جمع هنرمندان انجمن مینیاتور گریه میکرد. به همین مناسبت بعد از ظهر در جلسهی هیئت دولت هم گریه میکرد. او کلاً گریه میکرد. در این مدت مجلس عدم کفایت رئیس جمهور را سه دفعه تصویب کرده بود. گریه کردن هم در هیچ جای قانون نیامده.
۵. خاتمی شب قبلش ساعت دو نصف شب، در دیدار با اعضاء اتاق 5 خوابگاه دانشجویان سنقر میگفت استبداد پایدار نمیماند و هشت صبح فردایش در دیدار با خانوادهی جانبازان الیگودرز بر لزوم پایبندی بی قید وشرط به هر چیزی که رهبر گفت تاکید میکرد. در بازگشت این پرسش مطرح میشود که من که نبودم مگه رئیس تأمین اجتماعی عوض نشد؟ کیه؟ کیههههههه؟!
نتیجه:
اصلاح طلبها فقط طبق قانون عمل میکنند درحالیکه بقیه دائم قانون را زیر پا میگذارند و این فقط بخاطر نداشتن یک نخود ماشین لباسشوئی در خشتکشان است !