عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی مقیم ایران در یادداشتی که برای هفتهنامه آسمان نوشته، به موضوع رأی دادن خاتمی در انتخابات اخیر جمهوری اسلامی اشاره کرده و گفته که خاتمی از ابتدا به جنبش سبز نزدیک نبود.
وی مینویسد: «واقعیت این است كه نحوه حضور در این انتخابات مبتنی بر تحلیلی صحیح و جامع و قابل دفاع نبود. پذیرش آن تحلیل غلط، بر اساس فشارهای روانی و تبلیغی بود. بهجای طرح منطقی موضوع و فارغ از فشارهای روانی و سیاسی، هر هفته عدهای به دیدن آقای خاتمی میرفتند و با طرح مسائل احساسی و اینكه در یك پیچ تاریخی قرارگرفتهاید، و اگر شركت نكنید، نام و عمل شما بهعنوان خیانت به كشور ثبت خواهد شد و با گفتن این که مملكت درحال از بین رفتن است و چنین و چنان... او را به لحاظ سیاسی تحریک و شارژ میکردند؛ و در این میان مفید و ضروری بودن حضور آقای خاتمی در انتخابات به عنوان یك اصل مسلم و بدون چون و چرا پذیرفته شده بود كه جای هیچ بحث و گفتگویی ندارد و فقط راضی كرن ایشان مانده بود.»
عبدی ادامه میدهد: «مشكل دوم این بود كه آقای خاتمی به دلیل خصایل اخلاقی و فكری با جنبش سبز نزدیكی لازم را نداشت، ولی به دلیل همان فضای پیشگفته مجبور شد كه با آن همراهی كند، هر چند درمواردی سعی در تعدیل آن نمود، ولی این اقدامات فرعی و كمعمق بود و بهسرعت از آن عدول میشد. من وقتی كه شنیدم آقای خاتمی در راهپیمایی 25 خرداد 88 شركت كردهاست، بسیار تعجب كردم، زیرا این اقدام ایشان قابل تحلیل در فضای فكری و اخلاقی او نبود، ولی اتفاقی بود كه افتاد و میشد حدس زد كه بر اثر فشارهای اطرافیان و در آخرین لحظات چنین اقدامی را پذیرفتهاست، تا بصورت نمادین و از درون خودرو در میان مردم حضور پیدا كند.»
عباس عبدی معتقد است که پس از 25 بهمن سال گذشته، آقای خاتمی تحت فشاربیشتری برای رهبری جریانی قرار گرفت كه با شاكله فكری و روانی وی سازگاری نداشت و طبیعی بود كه آثار این تكلیف مالایطاق باید درجایی خود را نشان میداد. جایی كه دیر یا زود باید پدیدار میشد كه شد.
وی در بخش دیگری از یادداشتش نوشته است: «اكنون این اتفاق رخ داده است. چه باید كرد؟ بهنظر من اولین اقدام تمایز قائل شدن میان جنبش اصلاحات و جنبش سبز است، اگرچه در مقاطعی بهنحوی باهم تداخل داشتهاند، ولی بهلحاظ راهبردی انطباقی با یكدیگر ندارند و تعارض خود را نشان خواهد داد.»