بودجه کلمهایاست که از فرانسه قدیم به ادبیات اقتصادی راه یافته است که میتوان آن را به «کیف پول» هم ترجمه کرد. به عبارتی، بودجه کیف پول ملت است در دست دولت! کمی اقتصادیتر بنویسیم، بودجه دولت برنامه مالی است که درآمدها و مخارج دولت برای سال آینده را پیش بینی میکند. پس بودجه دو طرف دارد، خرج و دخل. قاعدتا دولت میتواند هرچه خواست در این برنامه بنویسد اما مسئله فقط نوشتن بودجه نیست، اجرا هم هست. برای اجرای درست یک برنامه ریزی، یکی از مهم ترین شاخص ها، شفافیت است و مهم تر از آن برنامه ریزی بر اساس واقعیت موجود و پیش بینیِ تا حد امکان دقیقِ آینده است. دو شاخصی که امکان اجرایی شدن بودجه را فراهم میکنند. میتوان خیلی غیررسمی ادعا کرد که این به نوعی همان تعریف بودجه عملیاتی است. بحثهایی هم که این روزها حول و حوش لایحه بودجه سال آینده مطرح است از همین دو نکته ناشی میشود. این نوشتار جمع آوری است از نقدهایی که این روزها به لایحه بودجه دولت احمدی نژاد گرفته شده است.
بحث را با شفافیت شروع میکنیم. کارشناسان معتقدند که درآمدها و هزینهها در بودجه سال ۹۱ شفاف نیست. گواه این ادعا، عدم شفافیت در ارائه درآمدهای حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی است و در بخش هزینه عدم ارائه آماری دقیق در مورد یارانهها. نکته اینکه هرچه دولت غیرشفاف تر باشد، دست خود را برای تقلب و کارشکنی در آخر سال و فرار از نظارت باز میگذارد. زیرا که به راحتی میتواند بودجه اینجا را خرج آنجا کند و ادعا کند که اتفاق خاصی هم نیافتاده است. در مقابل هرچه این آمارها دقیق تر ارائه شود، دولت مجبور به پاسخگویی خواهد بود. بحث عدم شفافیت ما را به موضوع دیگر یعنی کسری بودجه میرساند. نکته اینجاست که چون بودجه نوعی برنامه ریزی و یا پیش بینی است، پیش بینی کسری در لایجه بودجه، طبیعی است اما عدم شفافیتی که در درآمدها و هزینههای دولت وجود دارد این نگرانی را به وجود آورده است که دولت قصد دارد از این حربه برای جبران کسری بودجه خود استفاده نماید. مثلا برخی مدعی هستند که دولت با علم به عدم امکان تخصیص بودجه عمرانی قصد دارد که از محل این عدم تخصیصها کسری بودجه خود را جبران کند و یا مسئله افزایش بودجه شرکتهای دولتی.
انتقاد دیگری که باز هم ناشی از عدم شفافیت است، موضوع بودجه انقباضی و انبساطی است.دولت معتقد است که بودجه انقباضی است. در واقع برای اعمال سیاست مالی دولت از بودجه خود استفاده میکند که تقاضای کل، توزیع درآمد و...را تغییر دهد، مثلا به قصد کاهش تقاضای کل و یا کاهش تورم. میزان بودجه سال ۹۱ نسبت به سال ۹۰ و با در نظر گرفتن نرخ تورم کاهش داشته و از این لحاظ، بودجه انقباضی است. اما عدم شفافیت ناشی از عدم اعلام بودجه عمومی دولت و در کنار آن افزایش بودجه شرکتهای دولتی، باعث شده است که کارشناسان معتقد باشند که بودجه انبساطی است.
اما بحث دیگر این است که چقدر دولت واقعبینانه یعنی با توجه به بازار آشفته ارز، قیمت نفت و یا تحریم هایی که میتواند مانع دسترسی دولت به درآمدهایش شود، نوشته شده است. از یک طرف میتوان ادعا کرد که پایینتر درنظر گرفتن قیمت نفت نوعی پیشبینی وضعیت موجود است که تا حدودی مثلا نوسانات قیمت نفت یا مشکل ورود ارز به کشور به دلیل تحریمها را در نظر گرفته است. اما، باوجود اینکه مابه التفاوت قیمت نفت باید به حساب ذخیره ارزی برود اما دولت احمدی نژاد به راحتی از این حساب خرج میکند و به این شکل باز هم میتواند کسری بودجه خود را جبران کند. پایین در نظر گرفتن قیمت ارز هم میتواند از لحاظ صادرات باز هم به دولت کمک کند که کسری بودجه خود را جبران کند. در هر صورت هر دوی این قیمتها با واقعیت تطابق ندارد. وقتی قیمتها با واقعیت نخواند، تحقق بودجه یا همان عملیاتی شدن آن سخت تر میشود.
از دیگر مسائلی که در بحث عملیاتی بودن بودجه بحث شده است، وابستگی بالای درآمدهای دولت به صادرات نفت است یعنی در واقع برای تحریمها فکری نشده است. اما این موضوع چیزی نیست که یک شبه عملی شود. وابستگی به نفت، یعنی کلی کار زیربنایی انجام دادن در اقتصاد ایران! یعنی نجات اقتصاد ایران! که...!
آخرین مساله در بحث غیرعملیاتی بودن بودجه، پیش بینی رشد هشت درصدی است! رشد اقتصادی را با میزان تغییر(به درصد) در تولید ناخالص ملی یا داخلی میسنجند. به عبارتی تولید داخلی ایران باید هشت درصد رشد داشته باشد. با توجه به وضعیت تحریمها و با توجه به وضع تولید کشور واقعا نمیتوان گفت این عدد از کجا آمده است.
به این ترتیب به نظر میرسد که تنها دلیل برای شفافیت و عملیاتی بودن بودجه، ادعای رئیس دولت دهم است.
↧
آقاجون، بودجه کاملا شفافه
↧