همه ساله با فرا رسیدن روز ۲۱ آذر، بحثهای همیشگی و اغلب جانبدارنه از دو سوی ذینفع در این حادثه تاریخی تکرار میشود گروهی اندک اما با پرچمهای گوناگون تحت بهانه مبارزه با آسیمیلاسیون فرهنگ و زبان ترکی آذری توسط آنچه «شونیزم فارس» مینامند و گروهی دیگر به بهانهٔ دفاع از تمامیت ارضی ایران وارد میدان وجدل میشوند، اینکه میگوییم گروه اول با پرچمهای گوناگون به این دلیل است که جداییخواهان معتقد به فرقه کمونیستی شوروی سابق با پانترکهای امروزین الهام گرفته از آتاترک علاوه بّر تفاوت خاستگاه به دو تفکّر متفاوت یعنی لیبرالیسم وسکولارهای غربی با مدل ترکیه وسوسیالیسم و کمونیسم افراطی شوروی سابق متعلق بوده و هرگز قابل جمع نیستند.
البته مخالفن اعطای حقوق به اقوام ایرانی نیز به نسبتی متفاوت دچار تشتت هستند از سلطنتطلبهای سنتی که قاهرانه با هویّتطلبان مقابله و حتی مقاتله کردند تا جمهوریخواهانی که به رغم ادعای تبعیت از منشور جهانی حقوق بشر هرگز نتوانستهاند خود را به احترام به ضروریترین اصل حقوق بشر، یعنی بهرسمیت شناختن حق آزادی وفرهنگ و تحصیل زبان مادری مردمان دیگر متقاعد کنند. حتی جمهوری اسلامی که اینهمه از حق حاکمیت فلسطینیها و بوسنی و طالشها و لزگیها حمایت میکند در عمل همان مثلی را تداعی میکند که مرگ خوب است، اما برای مرغ همسایه، و در برابر کوچکترین مطالبات اقوام ایرانی حتی در مباحث محیط زیست نظیر آنچه در اعتراضات مربوط به خشک شدن دریاچه ارومیه پیش آمد با نیروهای امنیتی و دیدگاهی سیاسی نظامی به سرکوب شهروندان خود میپردازد.
تمام این تناقضات در شعار و رفتار حاکمان و حتا روشنفکران ماست که کار را به جایی میرساند که وطنپرستترین شهروندان را خشمگین و در دام کسانی میاندازد که آرزوی نابودی این ملت را دارند. یاد سخنی از آقای زیباکلام افتادم که چندی پیش تصریح کرد که ما ایرانیها هنوز نژادپرست زیاد داریم؛ حتی اگرنگاهی به زندگی سید جعفر پیشهوری، کسی که او را بیگانهپرست خواندهاند بیاندازیم، در مییابیم که وی در مراحلی از زندگی سیاسی خود به شدت ایرانخواه واز طرفداران شیخ خیابانی و مخالف پانترکها بود و قبل از تشکیل حزب کنگره در۱۲۹۹مخالف اصلی عقاید میرزا کوچک خان در اعلام استقلال جمهوری شوروی رشت بود و حتی سالها بعد در نشریه آژیر نظام عثمانی را ضد بشر و محمد امین رسولزده را خائن عنوان میکرد اما چه شد که همین فرد مرتکب عملی شد که اکثریت خیانتاش میخوانند. فشارهای نظام وقت در ایران علیه آذربایجان زمینه را برای عصیانی کور فراهم کرد و کار به آنجا رسید که اکنون عده ای ۲۱ آذر۱۳۲۴ و بسیاری ۲۱ آذر ۱۳۲۵ را روز نجات آذربایجان میدانند به راستی گناهکار اصلی در چنین حوادثی چه کسانی هستند و غفلت روشن فکرهای ما چه سهمی در آن دارد، سوالیاست تاریخی که تا با شهامت و آمادگی پاسخگوی و معترف آن نباشیم ایران ما با رنگارنگی منحصر به فرد قومی همیشه در کمین گاه حوادث خواهد بود.
-------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.