
عاقبت بعد از مدتها بحث و گمانهزنی، مراسم استادیوم آزادی برگزار شد و رییس دولت که بر اساس پیش داوریها قرار بود اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کند گویی با جدی گرفتن هشدارهای موجود از این موضوع صرفنظر کرد.
مهمترین این هشدارها از سوی رییس قوه قضاییه ابراز شد که گفته بود؛ استفاده از امکانات دولتی برای مقاصد انتخاباتی پیگرد قانونی دارد. با این حال و بر اساس تجربهی گذشته که نشان میدهد احمدینژاد کمترین اعتنایی به تهدیدهای این چنینی ندارد، غیبت رحیم مشایی که اصولگرایان از وی به عناون راس هرم فتنه یاد میکنند برای حاضرین در مراسم هم سوال برانگیز بود
بر اساس اعلام قبلی بنا بر این بوده که درهای استادیوم آزادی راس ساعت نه و سی دقیقه بسته شود، با این حالا و بنا بر گفتهی شاهدان عینی تا ساعت یازده نیز مدعوین همچنان فرصت وارد شدن به مراسم را داشتهاند و برخلاف تمامی تبلیغات و پیش بینیها هرگز جمعیت حاضر در ورزشگاه به یکصد هزار نفر نرسید، تا جایی که مجریان مراسم بارها از حاضران خواستند تا با نشستن در زیر تصاویر بنیانگذار انقلاب و آیت الله خامنهای نمایی دوربین پسند ایجاد کنند، این در حالی بود که صدا و سیما هیچ تصویر زندهای از مراسم روی آنتن نبرد و تنها در بخشهای گوناگون خبری با پخش دقایقی از مراسم تصاویری ازسکوهای خالی که اتفاقا با لنز واید ضبط شده بود را بر روی سخنان احمدینژاد پخش کرد و به بیننده القا کرد که از مراسم یاد شده آنچنان که باید استقبال نشده است.
در این مراسم که با عنوان تجلیل از دست اندرکاران سفرهای نوروزی برگزار شد، غالبا کارکنان هلال احمر و سازمان گردشگری از سراسر کشور با اتوبوس به تهران آورده شده بودند تا مطابق اعلام قبلی با حضور رییس جمهوری و رییس دفترش و همین طور وزیر راه و ترابری که از او به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی جناح دولت در انتخابات آینده یاد میشود از آنان تجلیلی و قدردانی شود. با این همه و علیرغم بسیج کلیه ادارات دولتی در سراسر کشور برای پر کردن استادیوم آزادی، همانطور که قبلا گفته شد، یک سوم از جمعیتی که انتظار میرفت در مراسم شرکت نکردند، از همین رو بود که حضور هلی کوپتر مخصوص حمل هیات دولت و گشت زنی آن بر فراز استادیوم آزادی در بین حاضران این شایعه را ایجاد کرد که رییس جمهوری میخواهد از میزان جمعیت مطمئن شود و بعد به ورزشگاه بیاید.
یکی از حاضران در مراسم در وبلاگ شخصی خودش مشاهدات خود را اینگونه توضیح داده است، در ابتدا به نظر میرسید که با یکی از بزرگترین حرکتهای برنامهریزی شده سیاسی مواجه هستیم. اما این فقط شروع ماجرا بود:
«گروههای مختلف را با کاورهای مشخص از هم تفکیک کرده بودند. اتوبوسها که میرسیدند و مسافرانشان را خالی میکردند مسوولان هر گروه اعضا را به خط میکردند و به صورت تقریبا منظمی به سمت ورودیهای ورزشگاه به راه میافتادند. اکثر اعضا بسیار جوان و گاهی حتی نوجوان بودند و ساعتها در راه بودند. مثلا راننده اتوبوس بوشهر به من گفت که به صورت معمول بوشهر تا تهران با اتوبوس حدود ۱۴ ساعت طول میکشد. بعد از این مسافرت طولانی، بازرسیهای مفصل نیروی انتظامی ساعتها طول میکشید و طبیعتا افراد را بسیار خسته میکرد. بازرسیهایی که البته با نمونههای معمول در مسابقات فوتبالی که توی ورزشگاه برگزار میشود یک تغییر کوچک داشت. در جریان بازیهای فوتبال تماشاگران حق ندارند با خودشن «فندک» به داخل استادیوم ببرند اما بردن «دوربین» مشکلی ندارد. این بار فندک آزاد بود اما با دوربین به شدت برخورد میکردند و تاکید داشتند حتی داشتن مجوز خبرنگاری هم جواز حمل دوربین نمیشود. اینکه ادامه این گزارش چطور اینقدر مصور است بماند!»
این شهروند خبرنگار در ادامه شرح مشاهداتش از بیبرنامگی موجود نوشته است: «چندین ساعت حاضران در ورزشگاه بدون هیچ برنامهریزی مشخصی و بدون اینکه حتی دقیقا بدانند برنامههای مراسم از چه قرار است سرگردان بودند. آفتاب گرم بهاری همه را کلافه کرده بود. بیبرنامهگی دستاندرکاران مزید بر علت بود و گروه ارکستر ملی که با دبدبه و کبکبه فراوان آن وسط استادیوم نشسته بودند هم برای نزدیک به یک ساعت تمام اصرار داشتند که تمام حاضران ورزشگاه در سکوت بروند تا حضرات بتوانند سازهایشان را کوک کنند! حالا ببینید در طول این مدت خود آن صداهای ناهنجار ناشی از کوک کردن سازها چقدر اعصاب حاضرین را خراش میداد تا متوجه شوید وقتی خواننده گروه گاه و بیگاه پشت میکروفون میگفت: «هیسسس» چطور دلتان میخواست سرش را بکنید!»
سایت خبری الف نیز در این باره نوشته است: «نحوه توزیع غذا در میان مردمی که از ساعات ابتدایی صبح در استادیوم حضور دارند به نحو مناسبی انجام نشد. کارتن های ساندیس و غذا بر سر مردمی که بیرون ورزشگاه ایستادهاند پرتاب میشد و ماشینهای حمل غذا و نوشیدنی در میان مردم چرخ می خورد و مردم نیز دنبال آن میدویدند. در همین حال حاضران در مراسم به همراه موج مکزیکی شعار توپ تانک فشفشه، نهار ما چی میشه نیز سر میدادند.»
نویسنده وبلاگ مجمع دیوانگان با شرح کاملی از بی برنامگی موجود در مراسم مینویسد:
«در این بین فقط یک گروه بودند که انرژی بسیاری از خودشان نشان میدادند و گاه و بیگاه ورزشگاه را هم به وجد میآوردند. سه سکوی رو به روی جایگاه، به گروههای بسیار منظمی از «سازمان پیشاهنگی»، یکی از زیرمجموعههای «هلال احمر» تعلق داشت که بیشباهت به یک گروه میلیشیایی نبودند! این گروه که بیش از دو سومشان را دختران جوان تشکیل میدادند با لباسهای خاص خودشان به طرز عجیبی سازماندهی شده بودند و مثل یک ارتش منظم در برابر دستورات فرماندهانشان واکنشهایی دقیق و هماهنگ نشان میدادند. دقیقا همین گروه هم بودند که تا پایان مراسم آن سه سکوی مقابل جایگاه را حفظ کردند و تقریبا تنها حاضران ورزشگاه در جریان سخنرانی احمدینژاد به حساب میآمدند که البته در تمام طول سخنرانی به صورت کاملا خبردار ایستاده بودند و به احمدینژاد سلام نظامی میدادند.
نویسنده این وبلاگ پر خواننده در ادامه به غیبت ماموران نیروی انتظامی در داخل استادیوم اشاره کرده و نوشته است: «زمانی که از بلندگوهای استادیوم ترانه و یا سرودهای شاد پخش میشد، جوانان دست در میان تشویق اطرافیان دست به حرکات موزون میزدند، در چند نقطه مشاهده شد که ماموران لباس شخصی به سمت این جوانان هجوم آوردند تا احتمالا آنان را بازداشت کنند، اما زنانی که شاید برای نخستین بار پایشان به استادیوم آزادی رسیده بود خود را حایل جوانان میکردند و مانع دسترسی ماموران به آنها میشدند.
این نویسنده در ادامه انتظار هفت – هشت ساعتهی حاضران در استادیوم برای سخنرانی احمدینژاد را کسالت بار ذکر کرده و نوشته است: «زمانی که رییس جمهوری و هیات همراه با دو فروند بالگرد وارد استادیوم شدند، علی رغم آنکه مجری برنامه با صدای هیجان زده این ورود را اعلام کرد، استقبال چندانی بروز داده نشد و شاید بتوان تنها افراد شادمان در این مراسم را کسانی دانست که با پیدا کردن تکه ای کاغذ و قلم توانستند تقاضای وام بدون بهره خود را به دست محافظان احمدی نژاد برساندد!»
نکته دیگر، سخنان احمدی نژاد بود که بدون شعار همیشگی اش یعنی زنده باد بهار شروع و خاتمه یافت و برای تحلیلگران این شایبه را ایجاد کرد که هیات دولت از تبدیل این همایش به یک میتینگ یا نمایش انتخاباتی آن هم به دلیل کم بودن جمعیت و همینطور تهدیدهای موجود منصرف شده است.