Quantcast
Channel: Khodnevis
Viewing all 1413 articles
Browse latest View live

خاکستری؛ خاطرات دختری ۴ ساله از اوین

$
0
0
خاکستری؛ خاطرات دختری ۴ ساله از اوین

‎از قبل از ۴ سالگی خاطره چندانی ندارم جز چند تصویر مبهم از روزهایی که روی زانوهای بابا می نشستم و در تایپ اعلامیه با انگشت اشاره دست راست کمک می‌کردم‫.


‎گویا خانه‌مان در وسط‌های شهر بوده، من یادم است که طبقه آخر بودیم چون وقتی از بازی بچه‌ها بر می‌گشتیم سمت خانه، قطار می‌شدیم و من آخرین مسافر قطار بودم‫.‬ یادم هست که به رقص با ساز و نوای دسته‌های روزهای محرم بسیار علاقه‌مند بودم‫ و همینطور به «کالاسکا» (یا همان آلاسکای خودمان).‬

‎‫یادم هست که بابا برایم قصه‌ای گفت که آخرش قهرمان داستان، جادوگر بدجنس را می‌کشت و من همیشه آخر داستان می‌گفتم: «وایستا، وایستا» و می‌رفتم اتاق خودم و شمشیرم را بر می‌داشتم و سوار یک الاغ پشمالوی سبزی که داشتم (به جای اسب‌های متحرک امروزی) می‌شدم و خودم را لنگان لنگان به جادوگر بدجنس که بابا نقشش را بازی می‌کرد می‌رساندم و می‌کشتمش.

‎‫از میان اسباب‌بازی‌هایم، همین الاغ سبز که داغش هنوز به دلم مانده؛ یک مسلسل، یک شمشیر، درهای قابلمه مادرم که به عنوان سنج و برای رقاصی استفاده می‌شد، و یک عروسک با لباس و پستانک زرد را یادم است. عروسکی که در اوین دریده شد.

‎‫یادم هست که خانه ما دو اتاق داشت، از در که وارد می‌شدی، سمت چپ. سمت راست که وارد پذیرایی بزرگ و آشپزخانه‌ای دل‌باز بود و روبروی در ورودی، هال و دستشویی و حمام. راستی آن توالت قابل حمل کوچک قرمز رنگم که احساس مالکیت عجیبی نسبت به آن داشتم هم یادم است.


‎‫خرچسونه‌های چندش آور بدبو را هم یادم است.

‎آن شب اما یادم نیست چه غذایی داشتیم‫.‬ سفره وسط هال، یعنی درست روبرو در ورودی بر روی زمین پهن بود‫.‬ بابا داشت سالاد شیرازی درست می‌کرد که در زدند‫.‬ بابا دست‌هایش را شست و در را باز کرد‫.‬ یادم نیست که حمله کردند، زدند، یا مادرم جیغ کشید‫…‬

‎تصویری که در ذهنم است، تصویر کودکی است که به دلیل قد کوتاه خودش، و قدهای بلند افراد داخل خانه، با اخم و دلهره، به بالا نگاه می‌کند‫.‬ تصویری لرزان و محو‫.‬

‎یادم هست که به اتاقم رفتم‫.‬ اتاقی که بابا اعلامیه‌ها و ماشین تایپ را در آن جاسازی کرده بود‫.‬ و در میان اسباب بازی‌هایم، مسلسل اسباب بازی را برداشتم، و به سمت نزدیک‌ترین فردی که کنار من بود نشانه رفتم‫.‬ ترس طرف را احساس کردم‫.‬ ترسی که به عصبانیت و بعد به یک جور ترحم عصبانی همراه با خنده، که مثلا «دختر کو ندارد نشان از پدر» تبدیل شد‫.‬ به طرفم آمد‫.‬ مسلسل را از دستم کشید، و عروسک زردم را دستم داد‫.

‎دیگر چیزی یادم نیست‫.


‎فقط یادم است که مادر می‌پرسید که چه کسی آنها را به ساختمان راه داده‫…‬دوباره و سه باره و هزارباره‫…

‎یادم نیست که پدر را کی بردند و مارا چگونه بردند، تنها چیزی که بعد از این یادم می‌آید، دیوارهای آبی، و استخری با دیواره‌های آبی و خالی از آب بود که بعدها فهمیدم «کمیته مشترک» بوده است‫.‬

‎راستش مطمئن نیستم که دیوارها آبی بود یا سفید، اما رنگ آبی، بیشترین و غالب‌ترین رنگی است که یادم می‌آید‫.


‎مادرم مریض بود و گریه می‌کرد‫.‬ یادم هست که قرص‌هایش را برایش می‌آوردند‫.‬ نمی‌دانم چطور، اما من آزادانه در زندان می‌پلکیدم و روزنامه زندان‌بان‌ها را برای مادرم می‌بردم‫.


‎اسختر را به نظرم یکی از زندان‌بان‌ها به من نشان داد‫.‬ در پیاده‌روی که در زندان با هم داشتیم، کنار استخر نشست روی پاهایش، که هم قد من بشود‫.‬ من از صحنه، چشمان درشت دخترکی ریزنقش را یادم هست که ترسیده بود اما پناهی امن‌تر از دستان زندان‌بان نیافت‫.


‎سرد بود، سرد‫، پس آغوشی گرم‌تر از آغوش زندان‌بان هم نبود.


‎یادم نمی‌آید که چطور، کی و چگونه به اوین منتقل شدیم، فقط یادم است که دیوارها و فضا خاکستری بود‫ و دری بزرگ که برای رد شدن از آن باید پایم را بالا می‌آوردم، یا از روی برآمدگی می‌پریدم.


‎‫رنگ خاطراتم از این دوره خاکستری است، یا بهتر است بگویم که، رنگ خاکستری، غالب است، زیر که چند رنگ قرمز و نارنجی هم یادم است.‬

‎‫ورودم به اوین جالب نبود، عروسکم را به واقع دریدند که تویش چیزی نباشد. فکر می‌کنم که عروسک را به من برگرداندند. ولی دیگر از آن عروسک چیزی در خاطرم نیست. انگار که گفتم: «شما طفلی‌ها دلتان عروسک مرا می خواسته؟… ‬باشد، مال شما»‫…‬در اوین هم من به راحتی برای خودم می‌پلکیدم‫...‬

یادم می آید این حس که دوستم می‌داشتند...زندان‌بان‌ها و بازجوها...زن‌ها و مردها...مردم‌ها برایم میوه می‌آوردند و زن‌ها، غذاهای خودشان را که بهتر بود برای من. من موجود نحیفی بودم و بد غذا. یادم هست که موقع وعده‌های غذایی، که من لج می‌کردم و «عر» می‌زدم که نمی‌خورم، زندان‌بانی از پشت در به مادر می‌گفت، چشم‌بندش را بزند و بعد می‌آمد توی سلول ما، شروع می‌کرد سر مرا شیره مالیدن که غدا بخورم. شکلک در می‌آورد، قصه می‌‌گفت، شعر می‌خواند...یک بازی را کاملا به خاطر دارم. این بود؛ یک قطار داره میاد توی تونل گنده و قاشق غدا بود که به دهان من اخمالو وارد می‌شد...

یادم هست که یک روز زندان‌بانی، با یک روسری که شل بسته شده بود، و خیلی بلند بود و یک دامن خیلی خیلی بلند قرمز و صورت و بالاتنه‌ای که به خاطر ندارم، به دنبال همبازی برای من می‌گشت. به در یکی از سلول‌ها رفت. مادر آن سلول، دو دستی بچه‌اش را چسبیده بود و جیغ می‌زد که «نه! نه! نه!» و من دیدم و حس کردم که از پشت چشم‌بند، با نفرت به من نگاه می‌کند. انگار جاسوسی بسیار کوچک دیده است. حس من، حس دردی فهم‌آلود بود. انگار قلبم شکست. و شاید از همان موقع تصمیم گرفتم، که هیچ دوست هم‌سن و سالی نداشته باشم.

باز هم یادم هست که از پایین، به آن قدهای بلند و عصبانی می‌نگریستم. یک بار هم به صورت آن کودک دیگر نگاه کردم. او هم دلش می‌خواست بازی کند. می‌دانم، حس، کردم، مطمئنم....

ادامه دارد


از سردار علایی به «برادر حسین»: به شعور انسان‌ها احترام بگذار

$
0
0
از سردار علایی به «برادر حسین»: به شعور انسان‌ها احترام بگذار

به گزارش سحام‌نیوز، متن این پاسخ به شرح زیر است:

 

برادر ارجمند جناب آقای حسین شریعتمداری

باسلام

گرچه بنا نداشتم پس از توضیحی که در روز اربعین حسینی(ع) در باره سوء برداشت از «مقاله قیام ۱۹ دی» منتشر کردم، پاسخی به نوشته‌های مختلف از جمله نامه بعضی از دوستان و همرزمان دوره دفاع مقدس بدهم، ولی نمی‌توان به مطلب درج شده در روزنامه کیهان با عنوان «قطره دریاست اگر با دریاست» بی‌تفاوت بود. بنابراین نکاتی را به این شرح تقدیم می دارم:

۱- این مقاله را من نوشته‌ام و دشمن و یا کسی آن را به من القا نکرده است. من از افرادی نیستم که دیکته دیگران را به صورت سفارشی بنویسم. متأسفانه بعضی دوست دارند هر مطلبی را که نمی پسندند، کار دشمن و یا ضد انقلاب بدانند.

۲- بهتر است به شعور انسان‌ها احترام گذاشته شود و افرادی را که مثل شما نمی‌اندیشند مهره یا شکار حریف نخوانید.

۳- این یادداشت صرفا علیه رفتارهای خشن دیکتاتوری رژیم شاه است که سرانجام مردم ایران با انگیزه الهی، انقلاب اسلامی خود را از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در برابر این پادشاهی سفاک آغاز کردند و آن را در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به ثمر رساندند. طبیعی است که نوشتن و مخالفت با استبداد و دیکتاتوری نظام شاهنشاهی، مطلب موهنی نیست.

۴- در مورد بکار بردن لفظ «کشته» برای شهدای فاجعه قم، لطفا به صحیفه نور مراجعه فرمائید تا ببینید حضرت امام خمینی چند بار از لفظ «کشته» برای شهدای انقلاب و جنگ استفاده کرده‌اند(صحیفه نور، جلد ۱، ص ۲۶۷).البته همیشه معتقدیم که: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات بل احیاء عند ربهم یرزقون

۵- امام خمینی به القاب و عناوین وابسته نبودند و خود می فرمایند: «اگر به من خدمتگزار بگویید بهتر از آن است که رهبر بگوئید». از سوی دیگر در آن سال‌ها، امام عزیز ما در بین مردم جهان، بیشتر به لقب زیبای آیت الله که نشانه الهی بودن او بود معروف بودند. لازم به ذکر است عنوان مقاله یاد شده «قیام ۱۹ دی از نگاهی دیگر» می‌باشد که بیان کننده دیدگاه تاریخی این رویداد می‌باشد.

۶- مسئله تغییر رژیم شاهنشاهی همیشه در نظر حضرت امام خمینی مطرح بوده است، ولی شعار سرنگونی شاه با گسترش سرکوب ها، آرام آرام در بین مردم مسلمان و هوشیار ایران توسعه یافت و خوشبختانه با قیام همگانی به رهبری حضرت امام خمینی رحمت الله علیه این حکومت فاسد برای همیشه از بین رفت.

۷- من همیشه به پاسداری از انقلاب عظیم اسلامی ملت ایران که با تقدیم هزاران شهید عالی مقام، بساط دیکتاتوری و استبداد را برچید افتخار می کنم و همیشه بر روح امام عظیم الشأن امت درود می‌فرستم و یاد و راه او را در این ایام قیام بر ضد دیکتاتوری‌ها در جهان عرب زنده می‌دارم؛ مقاله ۱۹ دی هم از این قاعده مستثنا نبوده و نباید آن را بیراهه قلمداد کرد.

در پایان توجه به این نکته ضروری است که توسعه تفکر اسلامی همچنان در مخالفت با ظلم و یاری از مظلومین است که تضمین می یابد. امام علی(ع) در آخرین وصیت خود می فرمایند:کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا یعنی دشمن ظالم و یار مظلوم باشید.

عکس جدید گل‌شیفته فراهانی در مجله «مادام»-منبع: فیسبوک گل‌شیفته

جرا از گلدن گلوب فرهادي مغرور نيستم؟

$
0
0
جرا از گلدن گلوب فرهادي مغرور نيستم؟

صداي جيغ و ويق تو دادسرا و بيمارستان، كتك زدن زن‌ها، تهمت زدن، غلط كردم غلط كردم از زبون زن‌ها، حرف كشيدن از يك بچه، دروغ، تحجر، لجبازي، بي‌عاطفگي ... تمام اينها توسط كسايي اتفاق مي‌افته كه پيانو مي‌زنن، معلمن، وضع مالي خوب دارن، كارگر زحمت كشن يا كارمند بانك، مادرن و حامله يا حتي بيشتر از اون اتاق كارشون استوديو ضبط موسيقيه (كه تمام اينها بايد نمادي باشه از آرامترين و متين‌ترين و منطقي‌ترين شخصيت‌هاي يك جامعه)!!! يعني زحمات جناب فرهادي در به ... كشيدن جامعه ايراني به اين هنرمندي، واقعا لايق جوايز عديده ست. اسكار هم بگيره، حقشه ...


البته موضوع جديدي نيست، برمی‌گرده به دوران مخملباف و جليلي و مجیدی، اون ها که چهارتا آدم بدبخت رو جلوی دوربین نشون می‌دادن و خارجی‌ها هم کیف می‌کردن و فرت و فرت جایزه می‌دادن به اینها ... نه فقط ايران! فيلم‌هاي اون تيپي از هر كشور آسيايي، لاتين يا آفريقايي چند تا جايزه مي‌گرفت. اون‌وقت می‌گین چرا تصویرمون تو دنیا خرابه! هرکاری کنین این فیلم تو کَت من نمی‌ره، حالا با آنجلینا جولی عکس بگیره یا مدونا من کاری ندارم، فیلمی که نه قصه داشت نه هیچی، فقط چهارتا آدم بدبخت رو ریخته بود روی کاغذ، بعد نویسنده هی با خودش فکر کرده بود «حالا چیکار کنم اینها پليدتر و بدبخت تر جلوه كنن؟» .... «آها، بذار بزنم دست پيرمرده رو هم كبود كنم! یا زنه رو از پله ها پرتش کنم پایین يا بذار شهاب حسيني زن اون يكي رو هم يه كتكي بزنه» ... آخه این که نشد هنر! این همه اتفاق بد تو این فیلم افتاد، اما یه درس اخلاقی نه، اما هم محض رضای خدا يه كار مثبت نبايد از شخصيت‌هاي اين فيلم سر مي‌زد!


تازه اواخر فيلم جالب تر هم مي شه! جناب فرهادي با خودش ميگه: اي بابا، اين شخصيت هاي خردسال فيلم كه دارن معصوم در ميرن! چي كار كنيم؟ اونها هم بايد دروغ بگن كه تو اين فيلم كسي ناپليد نمونه خداي ناكرده!!! حتي موقعي كه مثلا فكر مي‌كنيم چند تا آدم خير پيدا شدن كه اون آخر فيلم دارن با پول و صلوات قضيه رو جمع ميكنن، مطرح مي‌شه كه اينا طلبكاراي جناب شهاب حسيني هستن و نشستن تا پولشون نقد شه: دي جهت اضافه نمودن ادويه، بي‌دليل شيشه ماشين نادر رو هم يكي مي‌شكونه ...


حتما لازم بوده كه پدر نادر كلا ۴ جمله صحبت كنه و ۲ بارش از نسرين بپرسه و نسرين كاملا بي عاطفه نسبت بهش نشون داده بشه يا حتي نسرين با بچه‌اش تهديد آميز صحبت كنه!!! 


و علاوه بر همه اينها لازم بوده جناب فرهادي هنرمند، در مصاحبه‌هاشون و تكنيك‌هاي فيلم‌برداري تمام تلاش رو مبذول اين كنن كه فيلم مستند و نمايانگر جامعه ايراني جلوه كنه، وگرنه كه اين همه جايزه نصيب جامعه ايراني نمي‌شد! جامعه‌اي كه گويا دوست داشت بگه من پليدم اما كارگردانش بره با هاليوودي‌ها عكس بگيره ...

 

------------
‎مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.

حاشیه‌ی آلت تناسلی معاویه!

$
0
0
حاشیه‌ی آلت تناسلی معاویه!


‎چند سالی است که در تمام مراسمی که با نام «سیدالشهدا» و به کام دوستان مداح و آخوند تمام می‌شود، گاهی عکس‌های بزرگی از آنچه که «حسین» و یا «اباالفضل» می‌نامند، جلوی برخی خانه‌ها و تکایا هست. از اینکه این عکس‌ها بیشتر به «برد پیت» و «جورج کلونی» و یا نهایتا «عمر شریف» می‌مانند و خالق این آثار آنچه که در خواب برای خود می‌بینند را ترسیم می‌کنند، قرار نیست صحبت کنم. می‌خواهم گریزی به پشت این عکس‌ها بزنم.

‎سالهاست که بسیاری از خانه‌های تهران و شهرستان ها، در طی ده روز، کون فیکون می‌شوند و یکی دو طبقه به آنها در ده شب منتهی به عاشورای «حسینی» اضافه می‌شود! تاکتیک جالبی است! روزها کارگران پشت این عکس‌های بزرگ مشغول کارند و دیده هم نمی‌شوند و چون تمثال مبارک هم در مقابلشان هست، کسی هم از جمله شهرداری به آنها تعدی نمی‌کند.

‎یکی دو سالی است که نصب این عکس‌ها غیرقانونی تلقی می‌شود، اما مانند هر چیر دیگر غیرقانونی در کشور، این هم به مورد اجرا گذاشته می‌شود. تعداد روزهای نذری در این حالت به میزان سرعت ساخت و ساز غیرقانونی باز می‌گردد! گاهی صاحب عزای «حسینی» آنچنان «دل سوخته» است که نه تنها ده روز اول، بلکه مراسم سوم و هفتم و گاهی تا چهلم نیز هر شب یا هر از چندگاهی، پدر و مادر خود را از عذابی که به همسایه‌ها می‌دهد، از نفرین بی نصیب نمی‌گذارند. تماس تلفنی با پلیس ۱۱۰، کلانتری محل، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداری و حتی یکی دو دفتر وزارت کشور نیز مشکل این مزاحمت نیست، چراکه من خود همگی آنها را امتحان کرده‌ام. روزی هم که این تمثال پایین آورده می‌شود، اتفاق جالبی می‌افتد و آن افراشته شدن یک بنای جدید در همسایگی شماست که قطعا در اثر زمین لرزه هم، کوچکترین خمی به ابروی متبرک آن وارد نمی‌شود.

‎بگذریم... امروز صبح که مشغول خواندن و دیدن نوشته‌ی نیش عقرب به آلت تناسلی معاویه و بسته شدن نطفه ی یزید شدم (والبته متعجب از اینکه معاویه چطور زنده ماند، نیش عقری از آلت چگونه مکیده و یا ساکشن شد و بالاخره چگونه با آن آلت نیش خورده می‌شود «مجامعت» کرد)، کمی هم به اطراف ماجرا نگاه کردم و نکته‌ای را دیدم که تقریبا خوابش را هم نمی‌دیدم. این نکته‌ی باریک تر از مو «مشارکت در خرید زمین حسینیه و تکایا» بود که در زیر مصاحبه‌ی فوق علمی آخوند شریفاتی تبلیغ می‌شد (اگر می‌شود عکس را داخل متن هم قرار دهید). جل الخالق!! از آدم مذهبی دوپا هر آنچه بگویید بر می‌آید! تا پیش از این همه متصور بودند که حسینیه و تکایا، جای مقدسی است که برای اتفاق ۱۴۰۰ سال پیش باید در آنجا گریست. اما الان معلوم می‌شود که احتمالا می‌توان طبقاتی نیز در بالای تکیه زد و به شرکت‌های کامپیوتری و پزشکان آن را فروخت و یا اجاره داد. خدا را چه دیدید شاید تا آن زمان هم ازدواج موقت رسمی هم شد و نیاز به دفتر «آخوند ۶۹» هم شد. می‌توان یکی دو واحد آن را هم به شهردار و یا نایب محله رشوه داد، تا هم اجر شما با «حسین» و «اباالفضل» وفادار شود و هم دوستان اجر معنوی و دنیوی ببینند.

‎به هر حال، دوستان معمم کم کم به خانه‌سازی هم انشاءالله «دخول» می‌کنند و پیش از امضای مهندس ناظر ساختمان، آخوندی نیز باید در طبقه ی زیرین آن نماز شکر و نماز ضدزلزله بخواند (خدا را هم چه دیدید، شاید هم ...) تا تایید نهایی صورت گیرد.

‎چشمان ولی فقیه روشن باد... مبارک است انشاءالله تعالی

------------
‎مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.


سلحشور: جایزه فرهادی جایزه به بهترین دزد است؛ فراستی: جوایز جشنواره‌ها سیاسی است

$
0
0
سلحشور: جایزه فرهادی جایزه به بهترین دزد است؛ فراستی: جوایز جشنواره‌ها سیاسی است

پس از آنکه سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی موفقیت اصغر فرهادی در بدست آوردن جایزه معتبر گلدن گلوب را اقدامی «سیاسی براساس فیلمی سیاه‌نما» توصیف کرد؛ یک کارگردان حکومتی نیز که خود متهم به دزدی است، به کارگردان فیلم «جدایی نادر از سیمین» شدیدا تاخت.

سلحشور: جایزه فرهادی مانند جایزه به بهترین دزد است

به گزارش کلمه فرج‌الله سلحشور از چهره‌های سینمای حکومتی که پرونده اش به اتهام سرقت ادبی برای  متن سریال حضرت یوسف هنوز باز است در این خصوص گفت: «مثلا اگر کسی دزد خوبی باشد و بانکی را بزند و بعد به او جایزه بهترین دزد را بدهند و یا اگر دکتری متخصص تولید قرص‌های روانگردان باشد و جایزه بگیرد، آیا واقعا باید به آنها افتخار کرد؟ جدایی نادر از سیمین هم چنین نقشی را در گلدن کلوب ایفا کرد و برای ما پیرو رهبری‌ها کسب این جایزه هیچ افتخاری ندارد.»

سلحشور که پیشتر در سخنانی «سینمای ایران را «فاحشه‌خانه» خوانده بود گفت: «معتقدم فرهادی یک فیلم متضاد با اعتقادات مردم و فرهنگ ایرانی ساخته و این فیلم به همراه تائیدکنندگان آن برای ارسالش به اسکار به کشور و اسلام خیانت کرده‌ است. فراموش نکنیم که رهبری می‌گویند که به جایزه‌هایی که در خارج به ما داده می‌شود دلخوش نباشید.»

فراستی: جوایز جشنواره‌ها سیاسی است

مسعود فراستی منتقد حکومتی نیز در یادداشتی نظر خود را درباره اعطاء جایزه گلدن گلوب به فرهادی بیان کرده و گفته است که «جشنواره‌های هنری و سینمایی فرنگی را عمدتا سیاسی می‌دانم.»

به گزارش انتخاب وی با بیان اینکه این جایزه مسیر سینمای جمهوری اسلامی را تغییری نمی‌دهد در خصوص فیلم آقای فرهادی گفته است: «همچنان بر این نظرم که «جدایی...» فیلم خوبی نیست.»

دست‌نوشته‌های سرشناسان سینما برای تبریک موفقیت فرهادی

از سوی دیگر برخی از چهره‌های سینمایی در كاغذي سفيد که امضاء كرده‌اند موفقیت فرهادی را تبريک گفته و از عوامل فيلم هم تشكر كرده‌اند.

به گزارش انتخاب به نقل از شرق برخی از این دست‌نوشته‌ها چنین است:

مهناز افشار: اين افتخار براي همه ايرانيان هست و براي من، تو، شما.

باران كوثري: مبارك هممون باشه!

مسعود رايگان: عاليجناب اصغر فرهادي درخشش بي نظير شما و فيلم تان را در كهكشان ستارگان شادباش مي گويم.

پگاه آهنگراني: تبريك بسيار زياد و ممنون از اينكه حال مان را خوب كرديد... بعد از مدت ها.

ليلي رشيدي: بعد از مدت ها... ايران برابر شد با دوستي و صلح و هنر... درخشيد... و من به ايراني بودنم افتخار كردم...

هشدار سازمان اطلاعاتی ترکیه: ایران می‌خواهد به سفارت آمریکا در ترکیه حمله کند

$
0
0
هشدار سازمان اطلاعاتی ترکیه: ایران می‌خواهد به سفارت آمریکا در ترکیه حمله کند

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی «انتخاب»، روزنامه «زمان» چاپ ترکیه در گزارشی با بیان اینکه این وظیفه را «سپاه قدس»، از نیروهای برون مرزی سپاه برعهده گرفته افزود: «سازمان اطلاعات ترکیه گفته است که واحد سپاه قدس ایران می‌خواهد در هتلی پنج ستاره در شهری که قرار است حمله صورت گیرد اقامت کند.»

بر اساس این گزارش، نیروهای امنیتی ترکیه به پلیس ترکیه در ۸۱ نقطه این کشور هشدار داده و اعلام کرده‌اند که آنها باید هوشیار باشند.

این روزنامه در پایان مطلب خود با احتمال گفته است که «ممکن است حزب‌الله هم در این حملات بر ضد آمریکا شرکت کند.»

گل‌شیفته برهنه شد، گل‌شیفته برهنه نشد، گل‌شیفته برهنه شد...ادامه دارد

$
0
0
گل‌شیفته برهنه شد، گل‌شیفته برهنه نشد، گل‌شیفته برهنه شد...ادامه دارد

امروز، بهزاد فراهانی و مادر گل‌شیفته گفته‌اند که عکس‌های دخترشان، فتوشاپی است و دخترشان اهل چنین کاری نیست.

 خانم رحیمیان، مادر گل‌شیفته فراهانی در گفتگو با «بازتاب امروز» گفت: «در حال حاضر دخترم در هند به سر می برد و حالی مطلوب دارد وبنده که مادر او هستم به شما می گویم یقین بدانید دختر من اهل برهنگی و این مسائل نیست. در دنیای امروز که دنیای تکنولوژی است همه چیز امکان پذیر است و مطمئن باشید این عکس فتوشاپ بوده وبه هیچ عنوان نمی تواند عکس واقعی او باشد.»

با این وجود، انتشار فیلمی مرتبط با «جشنواره سزار» که گل‌شیفته فراهانی را در حال درآوردن پیراهن نشان می‌دهد، «فتوشاپی» بودن این ادعا را رد نقض می‌کند.

مادر گل‌شیفته، ضمن «خودفروشی» خواندن چنین حرکتی گفته است: «اگر من گلشیفته را بزرگ کرده ام بهتر از هرکس به این امر واقف هستم که دخترم اهل این چنین خودنمایی‌ها و خودفروختگی‌ها نیست وبه شما با قاطعیت می‌گویم این عکس واقعی و متعلق به دختر من نیست.»

بر پایه همین گزارش بهزاد فرهانی پدر گلشیفته گفته است: «نمی‌دانم کسانی که مدتی است در پی دامن زدن به این موضوع هستند اصلا از خود سوال کرده‌اند که چرا دختر من  باید دست به چنین کاری بزند؟ یک آدم  مریض عکسی را در داخل اینترنت قرار داده است وجملاتی را به  در زیر آن نوشته  و فکر کرده است مردم هم به راحتی آن را پذیرفته‌اند. حقیقت این است که گلشیفته در هیچ شبکه اجتماعی عضویت ندارد، پس نمی‌تواند چنین حرف‌هایی را زده باشد. من پدر گلشیفته فراهانی اعلام می‌کنم این عکس هرگز متعلق به دختر من نیست و این عمل زشت یک فتوشاپ است. دخترم اهل این مسائل وبازی ها نیست.»

با این حال، برخی در اصالت حرف‌های پدر و مادر گل‌شیفته تردید کرده‌اند و می‌گویند نمی‌توان به حرف‌های «بازتاب امروز» اطمینان کرد.

امروز، خبرگزاری فارس اقدام گل‌شیفته فراهانی را بهانه‌ای برای حمله به فرهادی، کارگردان برنده جایزه گولدن گلوب قرار داد و تیتر زد: «اقدام وقیحانه هنرپیشه فیلم اصغر فرهادی».

در حال حاضر، واکنش  به خبر و عکس نیمه برهنه گل‌شیفته فراهانی در فضاهای مجازی، از مساله دستگیری روزنامه‌نگاران و نیز جایزه فیلم «جدایی نادر از سیمین» پیشی گرفته است.

همچنین، سایت «مادام» که دیروز عکس را منتشر کرده بود، «گل‌شیفته» را از مجموعه حذف کرده است.

 

ویدئوی آکادمی سزار روی یوتیوب


این مردم ۱۵۶ روز است که از جایشان تکان نخوره‌اند

$
0
0
این مردم ۱۵۶ روز است که از جایشان تکان نخوره‌اند

چند ماه پیش گزارشی از حمایت مردم اکراین پس از بازداشت یولیا تیموشنکو نخست وزیر سابق، برای سایت خودنویس ارسال کردم. اکنون ۱۵۶ روز از بازداشت و دادگاه‌های تیموشنکو می‌گذرد. بیش از یک ماه هم است که دادگاه نخست وزیر سابق را به زندان محکوم کرده است. اما مردم متحصن، کماکان در مرکز شهر به تحصن خود ادامه می‌دهند. یکصد و پنجاه و شش روز تحصن در خیابان! پس از ۵ ماه، مجددا گزارشی برای سایت خودنویس و خوانندگانش تهیه کردم.

 

 

 

آیا می‌توانید باور کنید که این مردم در زمستان سرد اکراین، این پیادرو را رها نکرده‌اند؟!

 

 

آیا باور میکنید هزاران نفر آغاز سال ۲۰۱۲ را در این مکان جشن گرفتند؟

 

 

این تصویر یاناکویچ رئیس جمهور فعلی اکراین و شاکی اصلی یولیا تیموشنکو است. مردم هر طوری که مایل هستند اعتراض خود را به این شخص نشان می‌دهند. آیا باور می‌کنید هیچکس به خودش اجازه نمی‌دهد به این رفتار حامیان نخست وزیر حمله و یا تعرض کند؟

 

 

 

 

آیا باور می‌کنید شب‌های شهر کیف در زمستان سرمایی حدود منفی ۱۵ درجه دارد؟ خوابیدن در چادرها، بدون بخاری!

 

 

۱۵۶ روز است که این پیاده رو در تصرف حامیان تیموشنکو است.

 

 

آیا باور میکنید ۱۵۶ روز است که هیچکدام از مالکان فروشگاه‌هایی که در این پیاده رو کسب درآمد می‌کنند، از این متحصنین شکایتی نکرده‌اند؟

 

 

 

 

 

 

 

و آیا باور می‌کنید ۱۵۶ روز است که پلیس بصورت ۲۴ ساعته امنیت متحصنین را تضمین کرده است؟

 

 

در ویترین یکی از فروشگاه‌های کنار این تحصن، مانکنی دیدم که سر تا پایش توسط پارچه‌ای سبز پوشیده شده بود. یاد جنبش یک خط در میان سبز ایران افتادم! جنبشی مقطع و ناپیوسته، که روزهای تعطیل تقویم برایش روز تحصن و اعتراض مشخص می‌کرد. اما اینجا، این مردم، ۱۵۶ روز است که از جای‌شان تکان نخوره‌اند. آنچه برای من قابل تحصین است، اراده پولادین مردمی است که در سرما و گرما بیش از ۵ ماه است که عقب نشینی نکرده‌اند.

آشنایی با وکیل فرانسوی طرح شکایت از علی خامنه‌ای به شورای امنیت برای ارجاع به دیوان کیفری بین‌الملل

$
0
0
آشنایی با وکیل فرانسوی طرح شکایت از علی خامنه‌ای به شورای امنیت برای ارجاع به دیوان کیفری بین‌الملل


 
امانوئل داود، وکیل مجرب فرانسوی، یکی از وکلای تیم حقوقی است که  وکالت پرونده طرح ملی شکایت از وضیعت بحرانی نقض حقوق بشر در ج.ا به دیوان کیفری بین‌المللی از طریق ارجاع شورای امنیت را به عهده گرفته است. آقای داود در مصاحبه با نشریه فرانسوی اکسپرس گفت که «این گزارش [۴۱ صفحه‌ای] یک مانیفست سیاسی نیست و صرفا حقوقی است.» این طرح شکایت که با ابتکار و پشتیبانی رضا پهلوی  نزدیک به ۳ ماه پیش آغاز شده، با مشارکت چشمگیر و استقبال[گروهی از] میهن‌دوستان ایرانی  صرف نظر از گرایشات سیاسی‌شان مواجه شده است و هدف این طرح  در دستور کار قرار دادن پرونده وضیعت بحرانی حقوق بشر ایران در شورای امنیت  و جلب حمایت اعضای این شورا برای ارجاع این پرونده به دیوان کیفری بین المللی برای بررسی اتهام جنایت علیه  بشریت و ایراد اتهام و پیگرد قانونی علیه  شخص علی خامنه‌ای و سایر ناقضان عمده حقوق بشری  در ایران است.

 

آقای داود  مسلط به دو زبان فرانسه و اسپانیولی و ۲۴ سال است که عضو کانون وکلای پاریس است. ایشان همچنین با ۷ سال سابقه  به عنوان وکیل دردادگاه کیفری بین‌المللی  فعالیت داشته است. آقای داود از شرکا موسس دفتر وکالت  حقوقی ویگو در پاریس است و در پرونده وضیعت جمهوری دموکراتیک کنگو در دادگاه کیفری بین المللی تا به امروز وکالت داشته. امانوئل داود مدرک کارشناسی ارشد خویش را از دانشگاه پاریس (سوربن)  گرفته است. امانوئل داود در پرونده‌های کیفری بین المللی و حقوق بشر تخصص دارد و  او همچین  سمت مدیر پروژه و عضویت  تیم حقوقی سازمان فدراسیون جهانی حقوق بشر (یکی از عمده‌ترین و قدیمی‌ترین سازمان‌های حقوق بشری جهان که  کریم لاهیجی معاونت هیات مدیره بین‌المللی در بخش ایران است) داشته و همچنین استادیار در مدرسه حقوق پاریس و استاد میهمان در مدرسه ملی قضات است.

 

     

 

حال که جناب پهلوی در عمل آنچه را که گفته ثابت نموده و تیم حقوقی ایشان با همراهی و پشتیبانی میهن دوستان  درخواست ۴۱ صفحه ای محاکمه ناقضان عمده حقوق بشر در ایران به جرم جنایت علیه  بشریت را به ۱۵ عضو شورای امنیت سازمان ملل  ارائه  کرده است، بجاست که برای دستیابی به عدالت و محاکمه ناقضان حقوق بشر که دشمن مشترک تمامی ایرانیان آزادی‌خواه هستند فارغ  از هر گرایش سیاسی به حمایت از این طرح ملی و فرا حزبی بپردازیم.

پرس تی‌وی «بی‌جواز» شد

$
0
0
پرس تی‌وی «بی‌جواز» شد

لغو پروانه پخش پرس تی‌وی، شبکه انگلیسی‌زبان جمهوری اسلامی شاید هیچ ارتباطی به تحریم جمهوری اسلامی از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی نداشته باشد، اما همزمانی آن، می‌تواند ضربه دیگری بر ماشین تبلہغاتی حکومت تهران در غرب باشد.

وقتی در خرداد ماه سال جاری، شکایت مازیار بهاری از این شبکه وابسته به نظام مستقر در لندن به نتیجه رسید، دست اندرکاران پرس تی وی مازیار بهاری را وابسته به دستگاه‌های امنیتی انگلستان خواندند.

امروز بی‌بی‌سی گزارش داد که مسوولان این شبکه حاضر نشده‌اند جریمه ۱۰۰ هزار پوندی به خاطر تخلفاتش را بپردازد. اداره ارتباطات انگليس «آفکام» اعلام کرده بود که این شبکه از چند بار از حدود خود خارج و مرتکب تخلف شده بود.

از نظر افکام، پرس تی‌وی به خاطر فیلم‌برداری بدون اجازه از بهاری و پخش بدون اجازه بهاری ناقض حقوق او شناخته شده بود.

روزنامه‌های انگلستان در هنگام انتشار حکم آفکام، پیشبینی کرده بودند که این مساله نهایتا می‌تواند به لغو امتیاز این شبکه منتهی شود.

مازیار بهاری که خود ساکن انگلستان است، در زمان صدور حکم به خودنویس گفته بود: «پرس تی‌وی چند خلاف انجام داده، یکی اینکه قرار بود تا زمان اعلام عمومی این حکم، طرفین سکوت کنند. اما  پرس‌تی‌وی این ممنوعیت را نقض کرد و دو مقاله منتشر کرد و در یکی مرا متهم به فعالیت برای ام‌آی۶ کردند. به علاوه در کامنت‌های همان مطلب هم تهدیدهایی منتشر شده. بر اساس نظر آفکام، گزارش پرس‌ تی‌وی غیر منصفانه بوده و باعث به خطر انداختن جان من می‌شده. بر اساس حکم آفکام، فیلم‌برداری و پخش اعتراف‌ها بدون اجازه من بوده و مرا در یک موقعیت خطرناک و حساس گذاشته و به حریم خصوصی شاکی تجاوز کرده است و در مجموع باعث ضایع شدن حق من شده است.»


پرس تی‌وی به محمود پیوست

اوباما: اقتصاد به‌هم ریخته ایران، نتیجه تحریم‌ها است

$
0
0
اوباما: اقتصاد به‌هم ریخته ایران، نتیجه تحریم‌ها است

به گزارش خبرگزاری فرانسه، باراک اوباما در سخنان خود در میان گروهی از جامعه یهودیان نیویورک گفت که اقدام‌های آمریکا برای تحریم ایران باعث به هم ریختگی اقتصاد ایران شده است. رئیس جمهوری آمریکا تاکید کرد که اقدام‌های آمریکا که همیشه با مخالفت چین و روسیه روبرو می‌شد، این بار با همکاری آنها همراه شده است. سخنرانی باراک اوباما چند ساعت بعد از تحریم گسترده اروپایی‌ها علیه بانک مرکزی ایران انجام گرفت. رئیس جمهوری آمریکا گفت: «وقتی قدم به کاخ سفید گذاشتم، ایران متحد بود و جهان، چند دسته. اما امروز جامعه یک‌پارچه جهانی را داریم که به ایران می‌گوید: "باید راه‌تان را تغییر دهید!"»

نامزدهای جمهوری‌خواه در روزهای اخیر با انتقاد از سیاست‌های دولت آمریکا، اقدام واشینگتن در مهار برنامه هسته‌ای ایران را ناکافی دانسته‌اند. .

میت رامنی، کاندیدای پیشروی جمهوری‌خواهان گفته است که اگر او رئیس جمهوری آمریکا باشد، نخواهد گذاشت ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند. رامنی همچنین از دفاع ضعیف اوباما از جنبش اعتراضی مردم ایران در سال ۲۰۰۹ انتقاد کرده بود. ریک سنتوروم، رقیب رامنی نیز اوباما را با جیمی کارتر مقایسه کرده است

به دلیل حساسیت‌های سیاسی و انتخاباتی سال ۲۰۱۲، رد و بدل شدن چنین پیام‌هایی دور از انتظار نیست. اگر محور حملات نامزدها در انتخابات پیشین در حوزه سیاست خارجی و امنیت، القاعده، بن‌لادن، پاکستان و عراق بود، این بار به نظر می‌رسد برنامه هسته‌ای ایران و نحوه روبرو شدن با حکام تهران حرف اصلی را بزند.

 

 

ذکر سرورنا و و اربابنا سلطان الفقها خمینی (لکن العلما) بخش دوم

$
0
0
ذکر سرورنا و و اربابنا سلطان الفقها خمینی (لکن العلما) بخش دوم


پس طاقوت شیخ ما را به عراق و ترکیه و فرانسه تبعید کردی. زان سبب که بسیار پاپیولار بودی. و چون شیخنا به فرنگ رسیدی ناگاه موجی عظیم بیامد (و شیخنا در موج سواری ید طولا داشتی)، پس بر موج سوار گشتی و هرچه ابراهیم یزدی و بروبچز برایش نوشتندی خواندی و بسیار حرف‌های نمکین بزدی و شکر بسیار بخوردی. پس چون انقلاب همه چیز منقلب کردی شیخنا به ایران بازگشتی چون بازگشت سرطان پس از شیمی درمانی. و شیخ مایک والاس (خاتم المخبرین) گوید که شیخ به هنگام فرود طیاره در ایران بسیار احساساتی و سانتی مانتال و نوستالژیک بودی اما اصلا بروز ندادی که ملت را «رو» افزون نگردد و توهم نبرند که شیخ سوسول باشد.

پس چون شیخنا پای به طهران نهادی مستقیم به بهشت زهرا رفتی و آنجا استند آپ کمدی اجرا بکردی موفقیت آمیز. و خود را سوپر من و بتمن خواندی و توی دهان طاغوت و دولت و ملّت و امّت و عَمّت و... زدی. پس چون از طنازی فارغ گشتی عبا در بیاوردی و سرپایی چند نفری دار زدی. و اعدام را از اوجب واجبات و از شیر مادر حلال تر و مقوی تر خواندی. پس مریدان چون ویروس اچ.آی.وی در ملت بیافتادند و هر که دست راست از چپ خود تشخیص دادی و سواد خواندن داشتی و سبیل داشتی و ریش نداشتی (یا هیچکدام) را فی الفور اعدام کردندی دست جمعی. و فرزندانشان را در زندان تجاوز کردندی و همسرانشان را نیز، و قبر پدران نیز به ایشان نشان ندادندی، و از کرامت شیخ ما آنچه ایشان در نوجوانی پیشگویی کردی مو به مو واقع شدی. و خلق در عظمت این کرامت انگشت به دهان بماندند و هنوز انگشت به دهان بمانده اند. (آقا در آر انگشتتو!!!)

پس چون نظام اسلامی بر گردن مردم استوار گشتی شیخنا دریافتی که این نظام تشنه باشد و خون بسیار خواهد. پس ابتدا مجاهدین و ملی مذهبیون و فداییان را بخوردی. و شیخ جنتی روایت کند که بیلی که امام بر اینان زدی، قابیل بر فرق هابیل نزدی. پس چون اینان تمام گشتند آنقدر منطقه را انگولک بکردی و صادرات انقلاب به خاور میانه را آنقدر بالا ببردی تا شیخ صدام یزید تکریتی ( مد… علی قبره) به صادرات ایران حسد بردی و به مُلک حمله بردی. پس شیخ کودکان مدارس را کلید بهشت دادی به شرط شهادت. و ایشان را در دفاع از ملک روی مین و زیر تانک فرستادی و رهبر خواندی. و چون شهیدان صدام را از ملک بیرون راندند ملل جهان جمع گشتند و پاچه‌خواری بسیار بکردند که یا شیخ، گر جنگ تمام کنی تو را تمام غرامت جنگ بدهیم و دارایی بلوکه ایران آزاد کنیم و عذرخواهی رسمی کنیم و همسران خود به کنیزی تو بفرستیم. پس شیخنا فرمود: «به خدا قسم اگر خورشید را در تنبانم قرار دهید نیز جنگ تمام نکنم که هنوز چند جوان در ایران زنده باشند و نماز شهادت ایشان در کربلا بخوانیم». پس ملل جمع گشتند و خورشید در تنبان شیخ قرار دادند و آلتش بسوخت و ... و شیخ حکم به آتش بس داد.

و شیخ اکبر (هاشم الریشیلیو) گوید که شیخنا در اواخر عمر بسیار پپه و پَرت گشتی و سواری بدادی شیرین. پس هر روز با سید علی نزد شیخ رفتمی و با هم شیخ سواری بکردیم و فتوای قتل سلمان رشدی و فریدون فرخزاد و برکناری منتظری و ... هرچه خواستیم بگرفتیم و بیامدیم.

و شیخ ما در شعر و شاعری بسیار چیره دست بود و او را دیوان اشعاری کلُفت بر جای مانده است:

در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد             حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم      لب گرفتیم و من اکنون سیفلیس دار شدم

و او را از این گونه اشعار اروتیک بسیار باشد.

و گفت: «برق و گاز و نفت و آب را مجانی کنیم». پس مریدی پرسید: «یا شیخ! خرج اینها از کجا دهی؟» شیخ فرمود: «جان و مال و ناموس ملت را که مجانی کردیم لکن خرجش در خواهد آمد.»

و گفت: «میزان رأی ملت است». و گفت: «همه بگویند آری، من میگویم نه». مریدی پرسید: «یا شیخ! پس میزان چه شد؟ امر کرد میزانی در آن فضول فرو کردند و در قبرش نیز.»

و گفت: «مجلس در رأس امور باشد». و گفت: «یا مجلسیون، غلط کردید و أین تذهبون». پس مریدان دیگر هیچ نگفتند و آب دهان نتوانستندی فرو دادی که بیضتین در گلوشان گیر کرده بودی.

و (در فرنگ) گفت: «من هیچ نخواهم و چون انقلاب پیروز شود به قم روم و در حوزه بنشینم و درس دهم». پس چون دو سالی از انقلاب بگذشت شیخ بنی صدر (اول و الآخر المنتخبین) او را پرسید: «یا شیخ! پس چرا نروی؟ و شیخنا در سکوت او را یواشکی از زیر عبا بیلاخ نشان دادی.»

و گفت: «اقتصاد مال خر است». و انجمن خران بدون مرز جمع گشتندی و این امر تکذیب کردندی. پس امام فرمود همه‌شان را به کار حکومت گمارند، در پست‌های کلیدی. وزان پس دیگر از خران صدایی برون نیامد. و گفت: «ملت ما برای هندوانه انقلاب نکرده است.»

و گفت: «همه آزاد باشند که هرچه خواهند رأی دهند لکن به جمهوری اسلامی رأی دهند که بهتر باشد و هر که غیر از این رأی دهد مادر فاکر و عامل استکبار باشد». و بسیار پارادوکسیکال بودی.

و گفت: «من کارگرم، تو کارگری، او کارگر است... پس مریدان نعره زدندی و گریبان چاک دادندی و گروهی هم زنار ببریدندی و حال‌ها برفت. و او را گرامر و صرف و نحو بسیار قوی بودی.»

و چون او را سن به خیلی برسید از مرض دیابت بمرد، از بس که نمک ریختی و شکر بخوردی. شیخ احمد جنتی (فاکریزیریداداشمانی) روایت کند که شیخنا هنگام مرگ گفت: «مرا یک حسرت در زندگی باشد. آنکه هیچگاه خنده ملت ندیدمی و هرچه لطیفه گفتمی ملت شیون کردندی.»

و چون  بمرد، هزار هزار نفر او را بدرقه کردندی و تابوت بردندی. و ناگاه تابوت واژگون شدی و شیخنا بیرون افتادی. پس چون ملت این حال بدیدند برای گرفتن تبرک هجوم بیاوردند و هر کس تکه ای از او بِکَند و با خود ببُرد. و سالِ پسین آلت مبارک ایشان در E-bay  به فروش رسید با قیمت عالی. شیخ حسن خمینی (گوگولی العلما) گوید:" فردای تشییع، امام را به خواب دیدم که در بهشت بر مسندی بنشسته بود و حکم بر اعدام عیسی بن مریم داده بود زانکه شرب خمر کرده بود. پس موسی پادرمیانی کردی اما شیخ او را جاسوس صهیونیسم خواندی و حکم اعدام بدادی. پس ابراهیم به شفاعت بیامد، و شیخ اورا حکم سنگسار بدادی زانکه دوبار زن خود به همسری حکام داده بود. پس آدم بیامد، و شیخ او را حکم سنگسار بداد به سبب زنای با محارم. پس شفاعت به محمد ببردند و او پادرمیانی کردی. شیخنا تا محمد را بدیدی فرمان حبس او بدادی و گفتی معلوم است که تو را ریگی به کفش باشد ورنَه با این مفسدین نپَری. در نهایت پروردگار عزّوجلّ این بلوا بدیدی و پایین آمدی تا غائله ختم کند. پس چون شیخنا خداوند را دیدی او را به فریاد زناکار و بی‌آبرو خواندی و گفتی تو اینجا چه شفاعت کنی که این شر را پسر حرامزاده و شرابخوار تو آغاز کرد". و شیخ حسن گوید که این خواب دنبال دار باشد و او هر هفته ادامه آن را ببیند اما هنوز به سرانجام نرسیده باشد.

نامه رضا پهلوی به شورای امنیت درباره جنایت‌های خامنه‌ای

$
0
0
نامه رضا پهلوی به شورای امنیت درباره جنایت‌های خامنه‌ای

متن کامل نامه رضا پهلوی به اعضای شورای امنیت سازمان ملل به این شرح است:

عالیجنابان

اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد 

این نامه را خطاب به شما می‌نویسم تا شما را از اعمال دهشتناکی که به دستور آقای علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران صورت گرفته آگاه نمایم.

این اعمال، نقض مداوم و سیستماتیک حقوق بشر است و بر اساس ماده هفتم اساسنامه رم، به عنوان «جنایت علیه بشریت» قلمداد می‌شود.

این اقدامات بر علیه تمام شهروندان ایرانی، از تمام طبقات اجتماعی، صورت گرفته که خواستار حقوق اساسی خود، که بر طبق اعلامیه جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده، بودند.

افزون بر موضوعات مرتبط با گزارش اخیر آقای احمد شهید – گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در ارتباط با وضعیت حقوق بشر ایران-، شواهد کافی و محکمی موجود است که رژیم اسلامی با محروم کردن آقای میرحسین موسوی، خانم زهرا رهنورد و آقای مهدی کروبی، از حقوق اولیه شان، تمامی قوانین بین‌المللی مربوطه را نقض نموده است.

هیچ‌یک از آنها از حقوق ابتدایی یک زندانی، همچون حق دفاع از خود و داشتن وکیل قانونی برخوردار نیستند.

در موج سرکوبی، که کل مردم ایران را در برمی‌گیرد، جمهوری اسلامی، روش‌های بی‌رحمانه، غیرانسانی و اهانت‌آمیزی را علیه بسیاری از شهروندان ایرانی از جمله:

بهنام ابراهیم‌زاده، بهمن احمدی عمویی، منصور اسانلو، رضا شهابی، احمد زیدآبادی، حسن اسدی زیدآبادی، عمادالدین باقی، آیت‌الله بروجردی، عماد بهاور، حسین پالانی، علی پورسلیمان، محمدرضا پورشجری، مصطفی تاج‌زاده، مجید توکلی، بهروز جاوید تهرانی، رضا جوشن، حمیدرضا خادم، مهدی خدایی، رضا خواجه‌ای، محمد داوری،ارژنگ داوودی، مجید دری، حسین رونقی ملکی، علیرضا سپاهی لائین، عیسی سحرخیز، قاسم شعله سعدی، کیوان صمیمی، حشمت‌الله طبرزدی، ابوالفضل عابدینی، جواد علیخانی،  سعد غلامحسین‌پور، عباس کاکایی، جواد لاری، فرشاد معروفی، محمدرضا مقیسه، حمید موذنی، عبدالله مومنی، بهاره هدایت، حجت‌الاسلام آرش هنرور، مهدی محمودیان، کشیش یوسف ندرخانی، علی جمالی، محسن امین زاده محسن میردامادی، فیض اله عرب سرخی، اسماعیل صحابه، عبداله رمضان زاده، مسعود باستانی، فرشاد قربان‌پور، داود سلیمانی، بهزاد نبوی، محسن صفایی فراهانی، شبنم مددزاده، سعید متین‌پور، حسن فتحی، مهدی محمودیان، سعید ملک‌پور، آرش صادقی، فرشید فتحی، شاهین زینالی، آریا ارجمند، ساسان واهبی، علی ملیحی، محمد سیف، محمدجواد مظفر، هانیه فرشی، محمدصدیق کبودوند، علی‌اکبر عجمی، مهدیه گلرو، فرشته شیرازی، روناک صفارزاده، محبوبه کرمی، موسی ساکت، رضا ملک، سعید ماسوری، امیرخسرو دلیرثانی، زینب جلالیان، شیرکوه معارفی، فرح واضحان، سماء نورانی، مهوش ثابت، ضیا نبوی، فریبا کمال‌آبادی، جمال‌الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم، پرستو دوکوهکی، جواد امام، سعید جلالی‌فر، امیر خرم، فاطمه خردمند، علیرضا رجایی، حسین زرینی، سید علیرضا بهشتی شیرازی، فریدون سیدی‌راد، جلیل طاهری، محمدفرید طاهری قزوینی، محمد توسلی، سیامک قادری، ابوالفضل قدیانی، محسن محققی، محمدرضا معتمدیان و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی-عقیدتی، از گروه‌های مختلف مردم ایران که گرایش‌های دموکراتیک را نمایندگی می‌کنند به اجرا گذاشته و در حال حاضر بسیاری از آنها تحت ستم هستند.

نیروهای امنیتی و سرویس‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی، با استفاده از اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به توجیه بازداشت‌های خودسرانه پرداخته و تمامی شواهد و مستندات نقض جدی و سیستماتیک حقوق بشر که خود در آن دست داشته‌اند را نابود می‌سازند. بر این اساس وکلا و مدافعان حقوق بشر از انجام وظیفه خود در دفاع از موکلانشان باز داشته می‌شوند. آنها تهدید شده و تعدادی از آنها بازداشت و زندانی شده‌اند. نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی، هنگامه شهیدی، محمد سیف‌زاده و کوهیار گودرزی به این دلایل تحت فشار هستند.

تنها جرم آنها این است که خواستار رعایت حقوق بشر در مورد هموطنانشان هستند.

ایران به عنوان یکی از اعضای موسس سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضاء نموده تا تمایل خود در پیوستن به جامعه جهانی برای ایجاد صلح و درک متقابل میان مردم را ابراز نماید.

با وجود این، رهبران جمهوری اسلامی، بخشی از نقض مداوم این ارزش‌های جهانی هستند. اعمالی که آنها مرتکب می‌شوند یا دستور انجام آن را می‌دهند، شامل نقض جدی مفاد مندرج در این اعلامیه به ویژه بندهای ۲، ۳، ۵، ۷ ، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۹ و بند ۲۰ پاراگراف اول و بند ۲۱.

تنها کاری که ما می‌توانیم انجام بدهیم این است که اسامی قربانیان را گزارش کنیم، شواهد مستند را تهیه نموده و دنیا را از وضعیت آنها آگاه نماییم.

علاوه بر اسامی که ذکر کرده‌ایم، صد و حتی هزاران نفر هستند که در زندان به سر می‌برند، صدها، حتی هزاران نفر تحت تاثیر رفتارهای بی‌رحمانه، غیرانسانی و اهانت‌آمیز قرار گرفته‌اند.

سکوت جامعه بین‌المللی در قبال وضعیت وخیم حقوق زندانیان سیاسی در ایران، می‌تواند منجر به تشدید سرکوب و تشویق جمهوری اسلامی به ادامه سیاست ترور بشود.

بر اساس قوانین مذهبی، قانون اســاسی جمهوری اسلامی تمام قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی را در اختیـار آقای علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی می‌گذارد، نهادی که بالاترین سلسله مراتب رژیم است.

قدرتی که رهبر در اختیار دارد این امکان را به او می‌دهد که بدون هیچ محدودیتی، در تمام جنبه‌های زندگی عمومی و خصوصی مردم ایران دخالت کرده و آنرا کنترل کند.

آقای علی خامنه‌ای به عنوان رهبر، ۶ عضو از ۱۲ عضو شورای نگهبان قانون اساسی را مستقیما تعیین می‌کند.

این شورا بر اساس دستورالعمل رهبر افراد واجد شرایط را برای تصدی نهادهای سیاسی انتخاب می‌کند.

عزل و نصب رئیس قوه قضائیه بر عهده رهبر است.

رئیس قوه قضائیه سیاست کیفری که توسط رهبر تعیین می‌شود را اجرا می‌کند و ۶ عضو دیگر شورای نگهبان را مطابق با دستورات رهبر تعیین می‌کند.

رهبر همچنین فعالیت اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، که وظیفه حفظ رژیم را بر عهده دارد و شامل ۶ عضو شورای نگهبان، رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و افراد دیگری که توسط او تعیین می‌شوند را کنترل می‌نماید.

به علاوه، رهبر فعالیت مجلس خبرگان که نمایندگانش توسط مردم انتخاب می‌شوند ولی در واقع کاندیداهایی هستند که می‌بایست درخواست‌های او را که از طرف شورای نگهبان تفسیر می‌شود برآورده سازند، کنترل می‌نماید.

وظیفه این شورا توسعه دکترین سیاسی-مذهبی به منظور حفظ اقتدار روحانیت در کشور است.

در نهایت رهبر مقامات ارشد نظامی، انتظامی، امامان جمعه و رئیس رادیو و تلویزیون ملی را انتخاب می‌کند.

به این ترتیب، آقای علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی مسئول اصلی جنایات به وقوع پیوسته توسط جمهوری اسلامی است.

برای یک زمان طولانی جمهوری اسلامی توانسته بود که چهره واقعی خود به عنوان یک دیکتاتوری مطلقه را مخفی نگهدارد.

با این حال از زمان تقلب در انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد، مردم ایران سرکوب فزاینده و بی‌سابقه‌ای را تجربه کرده‌اند که بر اساس طرح در نظر گرفته و آماده شده از سوی بالاترین مقامات رژیم به اجرا گذاشته شد.

بنابراین، در جریان سرکوب اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال ۲۰۰۹، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مرتکب جنایاتی علیه بشریت شده‌اند که در ماده هفتم اساسنامه رم تعریف شده، از جمله:

قتل

زندانی کردن

شکنجه و تجاوز به عنف

ناپدید شدن اجباری

اذیت و آزار گروه‌های مختلف به دلایل سیاسی، مذهبی و جنسیتی

این جنایات در یک مکان معین یا منطقه خاص به وقوع نپیوسته بلکه در سراسر کشور و علیه همه شهروندان ایرانی صورت گرفته که تنها جرمشان، درخواست انتخابات آزاد و احترام به رای مردم بود.

بر اساس شواهد موجود، روشن است که این جنایات عمدی، علیه جمعیت غیرنظامی انجام شده و تصمیمات سیاسی اجرای آن از سوی بالاترین مقامات رژیم و در درجه اول توسط آقای علی خامنه‌ای گرفته شده است.

من، آقای علی خامنه‌ای را به عنوان مسئول اصلی تمام جنایاتی که علیه شهروندان ایران به وقوع پیوسته متهم می‌کنم. وقایعی که پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ به وقوع پیوسته، با همه مصادیق جنایت علیه بشریت که در ماده هفتم اساسنامه رم تعریف شده مطابقت می‌کند.

من، روسای حکومت و دولت‌های کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد را فرا می‌خوانم تا بر اساس ماده ۱۳ ب اساسنامه رم، این جنایات را به دادستان دادگاه جنایی بین المللی ارجاع دهند تا بتوانند در مورد ارتکاب جنایات توسط رهبران جمهوری اسلامی علیه شهروندان ایران تحقیق نمایند.

من همچنین روسای حکومت و دولت‌های کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد را فرا می‌خوانم تا با افزایش فشار قابل توجه بر رهبران جمهوری اسلامی، خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی شوند.

همانطور که جمهوری اسلامی از امضاکنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی است، جامعه جهانی باید رژیم ایران را به اجرای تعهدات بین‌المللی و برآورده ساختن حقوق اساسی مردم ایران، فرا بخواند.

ما بر این باور هستیم که چنین واکنشی در پاسخ به رفتار رژیم ایران علیه شهروندان خود، یک پیام قوی به رهبران جمهوری اسلامی خواهد فرستاد.

عالیجنابان

گزارش ارتکاب جنایت علیه بشریت در ایران به دستور آقای علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران که به همراه این نامه ارسال می‌شود، متمرکز بر ارتکاب جنایت علیه بشریت به منظور سرکوب مخالفت‌های مردمی پس از تقلب در انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد در ژوئن ۲۰۰۹ است.

با این حال از ۳۳ سال گذشته جمهوری اسلامی، سیاست و کارنامه سیاهی از ظلم و ستم علیه جوامع قومی و اقلیت‌های مذهبی که از خود بجا گذاشته است.

ما قصد داریم شواهد و مستندات بدرفتاری و نقض حقوق اساسی این بخش از شهروندان ایرانی را در گزارش دیگری طبقه بندی و ارائه نماییم.

من، محترمانه از شما درخواست می‌نمایم که این موضوع مبرم و اساسی را به دادگاه جنایی بین‌المللی ارجاع نمایید.

به شما اطمینان می‌دهم، مادامی که جمهوری اسلامی مجبور به احترام حقوق اساسی شهروندان ایرانی نشود، مشکلات ایجاد شده توسط این رژیم حل و فصل نخواهد شد.

رضا پهلوی


گلشيفته و زلزله، روشنفكري و ادب، مردم و حكومت

$
0
0
گلشيفته و زلزله، روشنفكري و ادب، مردم و حكومت

 

در این چند روزه، خبرهای متعددی در وب‌سایت‌های خبری و تحلیلی و حتی اجتماعی فارسی خودنمایی كردند.

موج خبرها با موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» اثر اصغر فرهادی در كسب جایزه گلدن گلوب آغاز شد. پسوند این خبر هم عكسی از گلشیفته فراهانی كه برای خودش جنجال عجیبی به راه انداخت و بعدش هم زلزله‌ای كه حوالی نیشابور كمی زمین لرزانی كرد.

حالا آن میان خبرهای دیگری هم بودند كه ساندویچ شدند بین این خبرهای اصلی و بازتاب آنچنانی نیافتند (طبق معمول: دستگیری، تحریم، ...)

آنچه بسیار جالب بود این میان نه خود اخبار كه بازتاب‌های آن و حواشی انتشار خبرها بود.

فرهیختگانی چنان شاد شدند از موفقیت فیلم فرهادی كه غریو شادی‌شان در هر سایت و شبكه‌ی اجتماعی و غیراجتماعی ایرانی به آسمان رفت.

در این میان چنان برخوردهای محكمی نیز با منتقدین فیلم انجام شد كه كسی هوس انتقاد (سازنده، مخرب و یا هر نوع دیگر از انتقاد) را به كله راه ندهد. یعنی اگر فرد منتقد از فحش‌ها و توهین‌های فرهنگ دوستان طرفدار فیلم در امام می‌ماند، كم كم باید یكی از اتهامات: ساندیس‌خور بودن، سطحی‌نگر بودن، ضدایرانی بودن، عوام بودن یا حتی عقده‌ی جنسی را به صورت داوطلبانه پذیرفته و از انتقاد خود ابراز پشیمانی می‌نمود.

حركت خودجوش دوم، از سوی روشنفكران رده دوم بود كه به قولی یكجا طرفدار و منتقد فیلم را به جو گیر بودن و اغراق در انتشار خبر جایزه متهم نموده و سری به نشانه تاسف تكان دادند و نگاهی عاقل اندر سفیه به دیگران.

در این حال و هوا بودیم كه عكس گلشیفته فراهانی نیز چنان تگرگ در رسانه‌های اینترنتی خود بارید و بازتاب‌های با نمك خودش! سریعا طبق عادت مالوف خط‌كشی‌ها اعلام شد: موافق عكس یا مخالف! تابوشكنی یا ساختارشكنی! فوتوشاپی یا شجاعانه! نگاه هرزه یا توجه به زیبایی!!!

خلاصه اینجا نیز همان الفاظ زشت به گروه مقابل عطا می‌شد منتها به دلیل تساوی نسبی تعداد هر دو تفكر، به حذف فیزیكی و سایبری هیچ گروه منتهی نگشت (حداقل تا لحظه نگارش) و تحلیل‌های مختلف به بازار آمد كه در آنها از گلشیفته یك هرزه ساخته بودند تا یك قهرمان ملی.

و البته عدم موضع‌گیری به معنای محافظه‌كاری‌ست و اعلام خبر بدون اعلام موضع مساوی‌ست با هم نظر بودن با رسانه‌های وابسته به دیكتاتور.

یعنی چنان آزادی بیان در جامعه ما تبلور یافته كه نه تنها همه در اظهارنظر آزادند كه بلكه اجباری هم هست و عدم اعلام موضع تعبیر است بر طرفداری از دیكتاتوری (البته ناگفته نماند كه این آزادی فقط در شبكه اینترنت و فیسبوك و ... موجود است) و هنوز جوهر تحلیل‌ها خیس بود كه زلزله هم آمد و باعث اتحاد دوباره جامعه ایرانی اینترنت‌نشین گشت!

اینبار متفق‌القول نظر بر این بود كه این عكس گلشیفته ارتباطی با زلزله ارتباطی نداشته و وقت ساختن جوك است در این باره و صلح و دوستی جامعه سایبری ایرانی.

انگار نه گلدن گلوبی بوده، نه عكس نیمه‌برهنه‌ای و زلزله‌ای و نبوده توهین‌ها و ناسزاهای این دو گروه به یكدیگر!!! اصلا مطرح كردن خبرهای حاشیه‌ای چون نرخ ارز و طلا، تحریم ها، بازداشتها و انتخابات و ... هم كه محلی از اعراب ندارد، دارد؟

خلاصه اینكه توالی این سه خبر دوباره نشان داد ادب و تحمل مخالف را در قشر مدعی روشنفكری و فرهیختگی در جامعه. به قول یكی از دوستان، گیرم كه حالا همه مشكلات و كاستی‌ها و نابرابری‌ها و عدم آزادی‌ها و بداخلاقی‌ها را می‌اندازیم گردن حكومت و روابط و امپریالیسم و بی‌فرهنگی دیگران، فردا خودمان را تقصیر چه كسی بیندازیم؟

-------------

مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.

 

 

گلشیفته فراهانی و دگماتیسم

$
0
0
گلشیفته فراهانی و دگماتیسم

 

 

‎اشتباهات ۳۰  سال پیش را دوباره مرتکب نشویم.

 

‎ برای رسیدن به یک جامعه دموکراتیک  بایستی حقوق فردی هر شخص مورد احترام قرار بگیرد .چرا که این رکن اصلی حقوق بشر است.  آزادی‌های سیاسی و اجتماعی  در یک جامعه زمانی شکل میگیرد که هر شخص از حقوق  فردی برخوردار باشد. حق انتخاب دین، شغل، محل سکونت و یا لباس را داشته باشد  و همه افراد جامعه به دور از جنسیت، قومیت و مذهب بایستی از  این  حقوق‌های  فردی برخوردار باشند.

‎ ۳۰ سال پیش  در ایران ابتدا جمهوری اسلامی‌ بنای دیکتاتوری را با از بین بردن حقوق فردی آغاز نمود  وما خاموش ماندیم ( حجاب اجباری، ممنوعیت پوشیدن لباسهای  خارجی‌، موسیقی و ...)

‎ وسر انجام  خاموشی اکثریت در برابر ازبین بردن حقوق فردی در کشور  موجب گردید تا رژیم  فعالیت  احزاب و هرگونه فعالیتها ی سیاسی و اجتماعی را یکی پس از دیگری ممنوع کند. احترام به  حقوق فردی  پایه و اساس آزادی  سیاسی، مذهبی و قومی  است.   

‎ نمی‌توان حقوق فردی شخصی را نادیده گرفت یا به  آن  توهین کرد، زیرا  با  باورهای شخصی سازگاری ندارد. آزادی یعنی آزادی دگر اندیشان.

‎خانم گلشیفته فراهانی در  این ویدئو  برای رفع و دفع تابوهای رایج که درجوامع اسلامی وجود دارند به همراه هنرپیشگان خارجی دیگری اقدام به در آوردن لباس خود می‌کند. این کار در فضای مجازی واکنش‌های مثبت و منفی را از  خود نشان داد. متاسفانه افرادی این حرکت نمادین  خانوم گلشیفته فراهانی را بد، مغایر  با فرهنگ ایرانی و یا  اینکه «جامعه امروز ما نیاز به تابو شکنی‌های انقلابی و آنی‌ ندارد» توصیف کردند .

‎  سوالاتی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا کسانی که این تابو شکنی‌  خانوم گلشیفته فراهانی را بد می‌دانند همین نظر را داشتند اگر به جای گلشیفته فراهانی  یک هنرپیشه مرد ایرانی در این این ویدئو این نقش را ایفا می‌کرد؟

‎ نظر شما راجع به  هنرپیشه ها ی خارجی زن  در این فیلم چیست؟  آیا از دید شما این کار آنها هم  ناپسند است یا  اینکه ایرانی بودن  خانوم گلشیفته فراهانی در این فیلم  سبب گشته تا شما کار ایشان را بد بدانید؟

‎ اگر شما معتقد هستید چون گلشیفته فراهانی  یک هنرمند زن ایرانی است , شما کار او را  با فرهنگ ایرانی ناسازگار میدانید؟ از کجا میدانید که باور شما از فرهنگ ایرانی درست است؟ آیا این همان نگاه ارتجاعی دینی به یک زن نیست که او را از دریچه انسانی با حقوق مساوی نمی‌بیند؟  آیا این تفکر میتواند نتیجه تربیت کودکی درجامعه مردسالاری باشد که در ضمیر ناخودآگاه ماندگار شده است و اگر چه امروزه به تصوراز افکار مرد سالاری فاصله گرفتیم اما در مورد  حقوق  زنان  ناگهان این تربیت کودکی مردسالاری تحت عنوان ایرانی بودن، غیرت، فرهنگ و .... نمایان می‌گردد. از چه چیز واهمه داریم؟ اگر پسرمان دوست دختر داشته باشد به آن  می‌بالیم، لیکن اگر دخترمان دوست پسر داشته باشد  آن  را بد میدانیم . بدرستی چرا؟ نگرانی از چیست ؟

‎ سوال دیگر این است که اگر عده ای بر اساس  باورها، اخلاقیات و عادات دیرینه  تفاوت‌هایی را بین  زن و مرد قائل میگردند. آیا وقت آن فرا نرسیده که خود را از این دگم برهانند؟  آیا می‌بایست  هنوز بر این باور بود که خورشید به دور  زمین می‌گردد؟

‎ جامعه همواره سیر  تکاملی دارد و اگر باورهای نادرست درآن  باشد آنرا اصلاح خواهد کرد و این نیز  همانند تکامل، در طول زمان مشخص  می‌گردد. کار خانم گلشیفته فراهانی اهمیت بسیاری دارد  و ما بایستی بیاموزیم  که به آزادی عمل این هنرمند احترام بگذاریم. احترام به  حقوق  فردی  پایه و اساس آزادی سیاسی، مذهبی و قومی است برای رسیدن به این آزادیها در ایران فردا، بایستی سفت و سخت از حقوق  فردی حمایت کرد و کوشش کرد که احترام به حقوق  فردی، جزو اصلی ترین اهداف  ما برای  رسیدن به ایران دمکراتیک باشد.

------------
‎مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.

 

هفته‌ای که به ماشین شیخ اکبر تیراندازی شد یا نشد، جاسبی هم سرجایش...نماند!

$
0
0
هفته‌ای که به ماشین شیخ اکبر تیراندازی شد یا نشد، جاسبی هم سرجایش...نماند!


فکر کن؟ شفاف‌سازی هزینه تبلیغات!


 

بعضی‌ها چه انتظاری دارند ها... فکر کن! نماینده‌های مجلس شورای اسلامی بیایند و قانون تصویب کنند که به موجب آن مشخص شود که هزینه‌های تبلیغاتی هر کاندیدای انتخابات از کجا آمده است؟ نه بابا...


تازه همین که فرد پیشنهاد دهنده این لایحه را از میدان بهارستان به حوالی کهریزک منتقل نکرده و پدر صاحب بچه‌اش را در نیاورده اند باید خدا رو شکر کنیم.


اصل ماجرا این گونه بود که در جلسه علني سه‌ شنبه هفته جاري طرح الحاق و اصلاح موادي از قانون انتخابات مجلس در مورد شفاف‌سازي هزينه‌هاي تبليغاتي كانديداهاي نمايندگي مجلس مورد بررسی قرار گرفت و صد البته با مخالفت نمایندگان مجلس مواجه شد.


به موجب این طرح قرار بود که داوطلبان انتخابات موظف شوند که همراه با فرم ثبت‌نام، ليست تمامي دارايي‌هاي منقول و غيرمنقول خود، همسر و فرزندان خود را اعلام كنند و حداكثر ۲۴ ساعت پس از پايان زمان قانوني تبليغات نيز گزارش مكتوب عملكرد و هزينه‌هاي انتخاباتي خود و منابع تامين آنها را به هيات‌هاي اجرايي و نظارت تحول نمايند.


حالا شما تصور کن از این مجلسی که مشخص شد ۹ نفر از نمایندگانی که قرار بود به موضوع اختلاس بی سابقه رسیدگی کنند، خودشان زیرشان خیس است، انتظار دارند که هزینه‌های ریخت و پاش‌ها شامل برگزاری نشست‌های متعدد همفکری و همیاری به همراه چلوکباب سلطانی با ریحون و ماست موسیر، اهدای سکه‌های طلا و پاکت‌های حاوی ۵۰۰ هزارتومان وجه ناقابل، پخش برنج و روغن در میان ملت شهید پرور، و اهدای سیم کارت همراه با شارژ! و صدها مورد از این دست تبلیغات را بیایند و زبانم لال شفاف سازی کنند!


تازه در کنار این‌ها باید به شیوه‌های تبلیغاتی مدرن که به عقل جن هم نمی‌رسد و از یک سال قبل از هر انتخاباتی توسط کاندیداها مورد بهره برداری قرار می‌گیرد هم اشاره ای کرد.


شیوه‌هایی نظیر: -شرکت در اکثر مراسم‌های ختم و عروسی و ختنه سوران و حنابندان و پاتختی و غیره!


-ارسال پیامک‌های شاد باش و غمگین باش برای هر آن چه که مناسبت که در تقویم آمده است!


-سخنرانی وسط روضه حضرت ابوالفضل!


-حصور در اماکن عمومی نظیر شهربازی و کوهپیمایی و عرض «خسته نباشید» خدمت کلیه کسانی که از کنارشان عبور می‌کنند!


-چاب اسم کاندیدا بر روی ساعت، خودکار، نایلکس، بادکنک و کلاه و جاسوئیچی!


 

 

توهین به ساعت رهبری


هفته گذشته در آزادترین کشور دنیا! یکی از نمایندگان اصول‌گرای سابق مجلس در یک برنامه زنده تلویزیونی متوجه نشد و از دهانش در رفت که «هر فردی از آحاد ملت می‌بایست بتواند از رهبری سوال کند» آقا یک قشقرقی راه افتاده است که بیا و ببین!


عن قریب است سه روز عزای عمومی در کشور اعلام شود و درس خارج حوزه علمیه به کل تعطیل و تجمع خودجوش در مقابل پارک ملت! (محل وقوع هتک حرمت به ساعت رهبری!) اعلام شود.


فقط در همین حد بدانید که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با احضار قائم مقام صدا و سیما به مجلس جلسه فوری تشکیل داد و ابعاد این حادثه تلخ را مورد بررسی قرار داد!


و رسانه های اصول‌گرایان نیز هر آن چه فحش و فضیحت بلد بودند نثار ضرغامی و پارک و ملت و سیما و صدا و افروغ کردند!


 


«زولبیا بازی» رئیس بانک مرکزی


 

درست یک ماه پیش بود که این بهمنی مادر مرده رئیس بانک مرکزی هم مثلا خواست از خودش «زولبیا بازی» در بیاورد و با شبیه سازی تاریخ و اندر ضرورت در نظر گرفتن راهکار برای مقابله با تحریم گفته بود: «باید جامعه را به نحوی اداره کنیم که بتوانیم دو سال خود را حفظ کنیم گویا در شعب ابیطالب گرفتار شده‌ایم.»


حالا هفته پیش آقای خامنه‌ای نه گذاشت و نه برداشت زد برجک این بنده خدا را با خاک یکسان کرد و گفت: «این روسیاه‌هاى بدمحاسبه‌گر خیال می‌کنند ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم.»


هرچند منظور آقای خامنه‌ای از روسیاه های بد محاسبه‌گر احتمالا امریکا و انگلیس است اما خب باز هم این بهمنی بنده خدا (اونم حساس) ضایع شد به ویژه جلوی خانواده خانمش اینا قطعا آبرو حیثیتش رفته است و اگر باجناق هم داشته باشد که خب دیگر بدتر!


از برجک منهدم شده رئیس بانک مرکزی که پایین بیاییم می‌رسیم به این که حالا «شعب ابی طالب» با «جنگ بدر» چه فرقی داشته که آقای خامنه‌ای این طوری قاطی کرده و گفته ما در شعب ابی طالب نیستیم و در جنگ بدر هستیم!


سر صبحی یک تحقیقی کردیم درباره جنگ بدر و متوجه شدیم که بابا صد رحمت به شعب ابی‌طالب!


در شعب ابی‌طالب نهایت امر این بوده که مسلمانان در محاصره اقتصادی بودند و علی رغم مشکلات و مصائب زیاد اما سرشان به کار خودشان بوده و با کسی کاری نداشتند و با همان آذوقه اندک خود روزگار می‌گذراندند و قانع بودند.


 اما در روایات اسلامی درباره علت وقوع جنگ بدر آمده است که در این زمان مسلمانان به دلیل آن که اموالشان توسط مشرکان قریش مصادره شده بود، در فقر و مصیبت سختی به سر می‌بردند و به حدی این مصایب بر مسلمانان تنگ آمده بود که به دستور پیامبر اسلام بر سر راه کاروان قریش کمین گذاشته بودند تا با حمله غافلگیر کننده اموال قریش را غارت کنند...


تمام دار و ندار مسلمانان هم ۲۰ تا شمشیر و هفتاد تا شتر و اسب بوده است...


خلاصه این که خدا وکیلی فرق شعب ابی‌طالب و جنگ بدر آنقدرها نبود که آقای خامنه‌ای در روز روشن این بنده خدا را پیش زن و بچه اش شرمنده کند!


 

 


تجهیز داریم تا تجهیز


 

باباجان اگر بیل زنی برو باغچه خودت را بیل بزن عجبا!


در این هاگیر واگیر و این تحریم های اقتصادی پدر صاحبمان را در آورده و نان سنگک جزو لوازم لوکس محسوب شده و هشت مان گروی دوازده است و اگر زبانم لال جنگی هم رخ دهد احتمالا کار به روغن مالی تفنگ برنوی پدر پدر بزرگ کل عباس در ایل قشقایی هم خواهد رسید آن وقت هفته گذشته وزیر سابق دفاع قمپز در کرده که  «ایران آماده است ارتش عراق را تجهیز کند»


آخر برادر من از کجا؟ از کدام خزانه؟

بعدش هم چه جوری‌ها است که تجهیز ارتش عراق توسط امریکا پیف پیف بو می‌داد؟ اما تجهیز ارتش عراق توسط ایران احتمالا در راستای آرمان های امام راحل در لزوم صادرات انقلاب است جان عمه‌تان!


 

سزارین دولت زیر طرح هدفمندی


 

آن طور که از شواهد و قرائن بر می‌آید دولت خدمتگذار عن‌قریب است که در راستای ادامه طرح هدفمندی یارانه‌ها سزارین شود!


بعد از اینکه دیوان محاسبات کل کشور و کمیسیون اصل ۹۰، گزارش هایی را مبنی هاپولی شدن پانزده هزار میلیارد تومان از یارانه های نقدی و مفقود الاثر شدن ۷۷۰۰ میلیارد تومان یارانه بخش تولید منتشر کرد فقط یک قلم را هم من خدمت شما عرض کنم که هفته گذشته غلامرضا مصباحی مقدم گفته است که «دولت قصد دارد ۲۱ میلیون نفر را که جزو سه دهک بالایی جامعه به شمار می‌آیند را شناسایی و یارانه آنها را قطع کند.»


حالا جالب است که وزیر امور اقتصاد و دارایی نیز در اظهاراتی با تاکید بر «حذف خانوارهای پردرآمد از دریافت یارانه» از افرادی که به دریافت یارانه‌های نقدی احتیاجی ندارند، خواسته تا هر چه زودتر «انصراف بدهند» تا این قانون موفق‌تر اجرا شود!


یعنی آخر و عاقبت این طرح تحول اقتصادی از ساماندهی اقتصاد به «من بمیرم تو بمیری» و «بالاغیرتاً» و «جون حاجی شما کوتاه بیایید» و این صحبت‌ها کشیده است.


خلاصه قانون هدفمندی یارانه‌ها که به گفته محمود‌خان احمدی‌نژاد قرار بود صد میلیارد دلار صرفه‌جویی و یا درآمد برای کشور ایجاد کند در همین مرحله اول بسم الله، قوز بالا قوز شده و پانزده هزار میلیارد تومان بر کسری بودجۀ چهل هزار میلیارد تومانی دولت در سال افزود.

 



از خانه عفاف چه خبر؟


 

هفته پیش که خبر منحل شدن خانه سینما از سوی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی را شنیدیم یاد طرح نیمه تمام خانه عفاف افتادیم که فکر کنم در کمیسیون فرهنگی مجلس از حالت غیر رسمی به شکل رسمی در شرف تصویب است.


البته این خانه سینما هر چه که بوده اما جای خطرناکی باید بوده باشد که در آن انواع جنجال‌شکنی‌ها ساختارشکنی و باز هم جنجال‌شکنی اتفاق می‌افتاده است.


بر خلاف خانه عفاف که به دور از جنجال شکنی و در کمال آرامش با نظارت مسئولین زحمت کش مربوطه خدمات رفاهی اقتصادی به برادران و خواهران دینی ارائه می‌گردد.


برخلاف خانه سینما که دستاوردش جدایی فلانی از فلانی و گلدن گلوب و بی‌ناموسی های حاشیه آن بود اما در خانه عفاف الحمدلله به همان میزان که جدایی رخ می دهد همین طور  وصل و نصب است که طیق موازین شرعی میان امت شهید پرور حادث می شود.


 

 


مفز متفکر پیشگیری!


 

ما دائم این اخبار قتل و غارت و تجاوز دسته جمعی و اسید پاشی و اعتیاد و رقابت کراک و شیشه و... را می خوانیم و دائم یاد آن خبر می افتیم که حسن هراتی قائم‏ مقام حوزه پیشگیری از وقوع جرم و آسیب‌های اجتماعی قوه قضائیه گفته بود «نهضت پیشگیری از جرایم و آسیب‏‌های اجتماعی از هدایت و عنایت رهبری انقلاب برخوردار است و ایشان مغز متفکر نهضت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی است»

 

حالا شما ببینید در سایه عنایات مغز متفکر پیشگیری در هفته گذشته دزدان مسلح با قمه و چاقو به جان حسین منشیدی ۱۹ ساله که چهار سال است در عضویت تیم ملی اسکیت ایران قرار دارد و نفر چهارم آسیا و یازدهم جهان محسوب می‌شود افتادند.

 

اوایل ماه جاری نیز عارف بی‌گناه ملی‌پوش دوچرخه سواری آسیا نیز در کرج مورد حمله سارقان قرار گرفت و از ناحیه سینه و دست مجروح شد که با تلاش پزشکان از مرگ حتمی نجات یافت.

 

ماجرای روح‌الله داداشی قهرمان پرورش اندام ایران و جهان که توسط چند جوان به قتل رسید هم که نیازی به گفتن ندارد و البته ماجرای محمود میران قهرمان ایران و جهان در رشته جودو که با تبر از سوی عده‌ای در کرج تهدید شد.

 

 


نامه تهدید آمیز فدایت شوم!


 

این هفته همه دنبال این بودند که ببینند بالاخره باراک اوباما در نامه خود به خامنه ای چه نوشته و از چه گفته است.

 

هر چند محتوی دقیق نامه هنوز فاش نشده و خیلی‌ها از آن به عنوان نامه تهدید آمیز اوباما یاد می‌کنند اما یک نگاهی که به دو موضع گیری اخیر اوباما در رابطه با موضوعی که مستقیم با ایالات متحده امریکا درگیر بود یعنی ماجرای گرفتن هواپیمای جاسوسی و دستگیری امیر حکمتی با اتهام جاسوسی برای امریکا انداختیم حدس زدیم که فحوی نامه اوباما خطاب به خامنه ای چه باید باشد.

 

اوباما بار اول در ماجرای به دام افتادن هواپیمای جاسوسی امریکا در اقدامی که واقعا کرک و پر همه را ریخت، خطاب به جمهوری اسلامی در این مایه‌ها گفته بود که «خواهش می کنم هواپیمای ما را به ما برگردانید!»

 

و بار دیگر پس از صدور حکم اعدام برای امیر حکمتی شهروند ایرانی و امریکایی خود از جمهوری اسلامی ایران خواست که «امیر حکمتی را به ما برگردانید!»

 

الهی من بمیرم.. برای این حجب و حیا و متانتت باراک!

 

اوباما احتمالا در نامه خود خطاب به آیت الله خامنه‌ای هم نوشته است: «سلام می‌شه یه خواهش ازتون بکنم؟ شرمنده ها... تنگه را نبندید به خدا اگر ببندید هیچ وقت نمی بخشمتون قول بدید، باشه؟ مراقب خودتون باشید!»

 

 

 


برادران دولتی و آزاد


 

اگر این سال ۲۰۱۲ بر خلاف ان چه گفته شده جان سالم به در ببرد و آخر زمان نباشد بی شک در ژانویه سال ۲۰۱۳ خبر کنار رفتن عبدالله جاسبی رئیس مادام العمر دانشگاه آزاد اسلامی در هفته گذشته در ردیف اتفاق های مهم سال ۲۰۱۲ در مجله تایم درج خواهد شد چرا که ظاهر امر نشان می‌داد که این آقا جاسبی با بیل مکانیکی هم از ریاست دانشگاه آزاد دل نمی‌کند!

 

اما هر چه قدر که از کنار رفتن جاسبی خوشحال شدیم به همان میزان از این رئیس جدید که در واقع برادر وزیر علوم دولت احمدی‌نژاد است در شگفت ماندیم و کارد می زدید خونمان در نمی آمد.

 

شما تصور کنید دو تا برادر به نام های کامران و فرهاد (اسم های طاغوتی هم دارندها) یکی وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری دولت جمهوری اسلامی است و اخوی هم رئیس بزرگترین موسسه آموزش عالی کشور!

 

و جالب تر این که این فرهاد خان دانشجو پیش از انتخابش به سمت رئیس دانشگاه آزاد دو بار در گفتگوهای جداگانه با رسانه ها اعلام کرده بود که به هیچ وجه آمادگی پذیرش چنین مسئولیتی را ندارد و معلوم نشد که چه طوری ظرف یک هفته به مرز آمادگی رسید و راهی مسابقات شد!

 

تازه در همین ابتدای کار هم قول تاسیس بانک دانشگاه آزاد را داده و گفته است به زودی بانکی به نام این دانشگاه افتتاح خواهد کرد!

 

یعنی در واقع همین اول بسم الله اعلام کرد البته که ثروت در مقابل علم اصلا چیز دیگری است جان شما!

 

 

 از تست بازار تا یگان ویژه


 

همین چند وقت پیش و در ابتدای بحران ارز در ایران رئیس بانک مرکزی در پاسخ به سوالی درباره علت افزایش قیمت دلار و سکه ادعا کرده بود که بانک مرکزی برای «تست بازار» قیمت‌ها را برای چند روزی به صورت محدود افزایش داده است و به زودی به قیمت قبلی برمی‌‌گردد!

 

حالا به فاصله یک ماه بانک مرکزی برای کنترل قیمت ارز دست به دامن وزارت اطلاعات و پلیس ضد شورش و گارد ویژه و باتوم و دست بند اسرائیلی هم شده است و نیروهای یگان ویژه در بازار تهران هر آن کس که اسم دلار را بدون فاکتور به زبان می آورد بازداشت می کند و ماموران امنیتی هم فروشندگان رسمی و دارای مجوز ارز را تحت فشار گذاشته‌اند!

 

 

 

 

تکذیب مصلحت نظام


 

روابط عمومی تشخیص مصلحت نظام کار خودش را راحت کرد و آخر هفته کلا هر چه خبر از شنبه تا جمعه درباره هاشمی رفسنجانی در رسانه‌ها منتشر شده بود را یک جا جمع کرد و تکذیب کرد!

 

اولی‌اش که اخبار منتشره مبنی بر تیراندازی به خودروی اکبر هاشمی رفسنجانی بود و رضا سلیمانی، مدیر کل این نهاد انتشار این شایعه را «به رسانه‌های وابسته به ضد انقلاب» نسبت داده و گفت «هیچ‌گونه تیراندازی از سوی یک موتور سوار به سمت خودروی آقای رفسنجانی صورت نگرفته است».

البته جناب سلیمانی در باره تیر اندازی از سوی دو موتور سوار هنوز اظهار نظری نکرده است و فعلا همان یک موتور سوار را تکذیب کرده است.

 

سلیمانی همچنین تغییر محافظان اکبر هاشمی رفسنجانی را «شایعه دشمنان» خواند و گفت که «کماکان همان افراد قبلی» محافظت از وی را بر عهده دارند.

 

چند تا خبر دیگر هم توسط روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت تکذیب شد که واقعا الان حوصله نداریم به آنها بپردازیم و اصلا هاشمی رفسنجانی دیگر جزو بازی محسوب نمی شود و سر به سرش نگذاریم بهتر است بنده خدا اعصاب معصاب هم ندارد این روزها، خدا رو خوش نمی آید.

 

 

 

 

 

حکم اعدام سعید ملک‌پور تایید شد

$
0
0
حکم اعدام سعید ملک‌پور تایید شد

 

در حالی که بسیاری ذهن از ایرانیان فعلا  به «نادر و سیمین» و «گلشیفته» جلب شده است و موفقیت‌های آنها را ارج و نقد می‌کند، حکم اعدام سعید ملک‌پور، نرم افزار نویسی ایرانی-کانادایی، توسط دیوان عالی کشور به اتهام «فساد در زمین» تایید شد. خواهر آقای ملک پور در ۲۸ دی ماه گفت که این حکم به صورت شفاهی به وکلا اعلام شده است ولی رسما ابلاغ نشده است.

 

روز بعد از انتشار این خبر، عفوبین الملل، ضمن بیان این نکته که وی را ممکن است هر لحظه اعدام کنند، خواستار لغو این حکم شد.

 

سعید ملک پور حدود سه سال است که به اتهام آنچه که خانواده، وکلای او و سازمان های بین‌المللی نوشتن برنامه‌ای که در سایت‌های پورنوگرافی به کار رفته است، در زندان به سر می‌برد و از سوی قوه‌ی قضائیه به «مفسد فی‌الارض» شناخته شده است. خانواده و وکیلان او بارها تاکید کرده‌اند که سعید  صرفا مبدع این نرم افزار بوده است و از نحوه ی کاربرد آن هیچگونه اطلاعی نداشته است. قرار بود تا پرونده‌ی او برای رفع نقصی که دیوان عالی کشور اعلام کرده بود، کارشناسی رسمی و فنی شود، اما به گفته‌ی خانم مریم ملک‌پور، خواهر او، پرونده بدون هیچ تغییری و بدون رفع نواقص به دیوان بازگردانده شده است.

 

چندی پیش نیز در صداوسیما، آنچه که معروف به «اعتراف» است از او پخش شد. ملک‌پور بعدا در نامه‌ای که از درون زندان به بیرون فرستاد، و همچنین در دادگاه، این اعترافات را در دادگاه رد، و اعلام کرد که تحت فشار مجبور به «اقرار» شده است.

 

 

یک امام جمعه اهل سنت در بلوچستان کشته شد

$
0
0
یک امام جمعه اهل سنت در بلوچستان کشته شد

امام جمعه اهل سنت شهر راسک در استان سیستان و بلوچستان درجریان یک حمله مسلحانه به دست افراد نا‌شناس کشته شد. 

خبرگزاری‌های حکومتی گفته‌اند مولوی «مصطفی جنگی‌زهی» روز جمعه ۲۹ دی ماه، به دست «عوامل استکبار جهانی» کشته شده اما تا این لحظه هیچ فرد یا گروهی مسوولیت ترور امام جمعه راسک را به عهده نگرفته است. 

خبرگزاری ایرنا نوشته است مولوی مصطفی جنگی‌زهی پیش از این نیز از یک سوءقصد مسلحانه جان سالم به در برده بود. این خبرگزاری امام جمعه اهل سنت راسک را از جمله «روحانیون طرفدار انقلاب اسلامی و از حامیان وحدت شیعه وسنی در منطقه» معرفی کرده است. 

بر اساس گزارش ایرنا امام جمعه شهر راسک چند ساعت قبل از ترور، در مصاحبه با این خبرگزاری شرکت در انتخابات را «واجب شرعی و اطاعت از رهبر» دانسته است. 

شهر راسْک از توابع شهرستانِ سرباز در جنوب زاهدان مرکز استان سیستان وبلوچستان قرار دارد. 

خبرگزاری‌های حکومتی به نقل از یک مقام رسمی آگاه اعلام کرده‌اند که امام جمعه این شهر به دنبال «برنامه ضد‌انسانی قدرت‌های سلطه طلب استکباری» کشته شده است. 

 این اولین بار نیست که یک امام جمعه اهل سنت ایران توسط افراد نا‌شناس کشته می‌شود؛ در سال‌های گذشته محمد شیخ الاسلام، نماینده کردستان در مجلس خبرگان رهبری، ماموستا برهان عالی، از روحانیان اهل سنت و امام جمعه موقت سنندج و مسجد قبای شهرک بهاران این شهر و امامان جمعه چند شهر سنی نیشین دیگر به دست عوامل نا‌شناس کشته شده‌اند. 

چندی پیش دستگاه قضایی جمهوری اسلامی شش شهروند کرد را بدون اشاره مستقیم به نقش آن‌ها در ترور امامان جمعه کردستان، به اتهام زنجیره ترورهای سال ۱۳۸۸ کردستان به اعدام محکوم کرد.

 

Viewing all 1413 articles
Browse latest View live