
احمد توکلی در گفتوگو با همشهری ماه گفته است: «در دولت آقای موسوی، در مورد مستضعفگرایی، موضع یکسانی داشتیم اما اختلاف ما در این بود که او فکر میکرد با تسلط دولت بر اقتصاد میتواند جلوی انباشت ثروت را بگیرد ولی نظر من این بود که این کار هم خلاف شرع است و با این کار آزادی اقتصادی مردم سلب میشود و هم با این روش از انباشت ثروت جلوگیری نشده بلکه فساد هم اضافه میشود و ثروت به شکل فسادآمیزی انباشته میشود. در این حالت ثروت از کنترل رسمی خارج شده و به صورت غیررسمی شکل میگیرد. در نتیجه، اختلافنظر ما بالا گرفت و به غلط، به بنده و دیگران گفتند که شما طرفدار سرمایهدار هستید. این درحالی بود که ما طرفدار سرمایهدار نبودیم بلکه طرفدار مالکیت بودیم. در پاسخ گفتیم، غصب و چپاول اموال مردم چرا بد است؟ چون مالکیت خوب است. اگر مالکیت بد باشد، دیگر غصب چه معنای بدی پیدا میکند؟ اگر اسلام آزادی اقتصادی را قبول دارد، این باور در چارچوب خاصی است که با نظام سرمایهداری تطبیق ندارد، ولی با مارکسیسم تعارضهای مبنایی جدی دارد. البته کاپیتالیسم مالکیت خصوصی را امضا میکند اما با معیارهای خودش؛ ما هم امضا میکنیم با معیارهای خودمان.»
وی در بخش دیگری از این مصاحبه گفته است: «یادم میآید در یکی از جلسات شورای اقتصاد که آقای موسوی ریاستش را بر عهده داشت، من گفتم که آقای سلامتی، افکار مارکسیستی را تبلیغ میکند. ایشان گفتند که من کجا چنین کاری را انجام دادم؟ من یکی از جزواتی را که وزارت کشاورزی تهیه کرده بود باز کردم و خواندم. اول آن نوشته بود که چون مالکیت خصوصی موجب استثمار است، پس تمام واحدهای بهرهبرداری را باید به تعاونی تبدیل کنیم. این نظر در مبنا با اسلام تعارض دارد و مارکسیستی است. ممکن است که ما از تعاونی کشاورزی و کارکردهایی که در پخش ثروت دارد دفاع کنیم، ولی نه بهدلیل اینکه مالکیت خصوصی موجب استثمار است. این یک نوع شرکت است که کارکنانش مالکینش هستند. ایشان دست و پا زد و گفت که اینجور نیست و اشتباه شده. گفتیم که نه اشتباه نشده است. جای دیگر هم گفتید. گفت کجا گفتیم؟ مجله زیتون را باز کردم. مشابه آن حرف را برایش خواندم. آقای بهزاد نبوی رو کرد به آقای سلامتی و گفت که همین فردا برو اصلاح کن که احمد، تا تو رو مارکسیست اعلام نکند رهایت نمیکند.»
توکلی همچنین در بخش دیگری از مصاحبه افزوده است: «برنامه اول سال ۶۲ یا ۶۳ در دولت تعبیه شد که من علیهاش موضع گرفتم و یک نامه ۱۳ صفحهای به مجلس نوشتم و در آن اعلام کردم که این برنامه، هم برنامه نیست و هم اسلامی و ملی نیست. این برنامه به اتفاق آراء در کمیسیون ویژهای رد شد. البته آقای هاشمی حاضر نشد گزارش رد آن برنامه در جلسه علنی بیاید. آقای درّی رئیس کمیسیون ویژه بود. یک کمیتهای تشکیل دادند از دولتیها و مجلسیها، که برنامه را بازبینی کند. نتیجه کار این کمیته، تأیید حرفهای ما بود. آقای روغنی زنجانی که معاون آقای موسوی بود، برنامهای نوشتند؛ آقای موسوی این برنامه را امضا نکرد، چون آن برنامه از مالکیت خصوصی و کوچک کردن دولت که دخالتش خیلی گسترده بود دفاع میکرد. آقای هاشمی که آمد، با یک سال تأخیر آن برنامه تقدیم مجلس شد و به این ترتیب برنامه اول نوشته شد. قبل از اینکه امام به رحمت خدا برود، سیاستهای اقتصادی جدیدی توسط کمیتهای تدوین شد. این سیاست جدید از سرمایهگذاری بخش خصوصی، مالکیت خصوصی، جذب سرمایهگذاری خارجی و کوچک شدن دولت، دفاع میکرد. امام آن را امضا و تأیید کرد که همین، مبنای سیاست اقتصادی در دوره بازسازی شد و ما از آن دفاع میکردیم. وقتی که آقای هاشمی سر کار آمد، برخی از نمایندگان مجلس سوم نطقهای تندی علیه سیاستهای آقای هاشمی ایراد کردند. من به دفاع از آقای هاشمی، سرمقاله نوشتم که اینها سیاستهای زمان بازسازی است و در زمان امام تدوین شده است. دفاع من هم خیلی سروصدا کرد چون من کد میآوردم و یک به یک جواب میدادم.»
توکلی گفته است: «در سال ۶۵ آقای موسوی میخواست کسری بودجهاش را با استقراض از بانک مرکزی جبران کند، یک لایحه متمم بودجه نوشت، مهر سرّی زد و به مجلس داد. من هم سرمقالهای با عنوان «لایحه سری» نوشتم. استدلال کردم که چرا لایحه نباید سری باشد، ما لایحه سری نداریم. جلسه رسمی غیرعلنی داریم. زمان جنگ است، شما میخواهید یک لایحه را بررسی کنید به اسم لایحه متمم بودجه. آن را تقدیم مجلس میکنید، تقاضای جلسه رسمی غیرعلنی میکنید و لایحه بررسی میشود. بعد هم مصوبه به شما ابلاغ میشود. بعدا هم طبق قانون اساسی، مذاکرات سر موعدش پخش میشود و مردم میفهمند چه گذشته بود. من در سرمقالهام اعلام کردم که دولت میخواهد هزار و یکصد میلیارد تومان دیگر اسکناس چاپ بکند و پول در جیب شما پوکتر بشود و در عین حال نمیخواهد شما بفهمید.»