اتفاقی که چند روز پیش در برزیل رخ داد و مایه ی رسوایی دستگاه دیپلوماسی حکومت ایران و فی الواقع عاملی را برای نمایش ذات انقلاب فرهنگی دگم اندیشان حاکم فراهم آورد را حقیقتاً میبایست نوک کوه یخی بحساب آورد که از بد شانسی آقای دیپلومات در آن زمان و مکان خاص از سطح اقیانوس بیاخلاقی و جنایات آقایان فرا آمد و نمایان شد.
اما آنچه از همه چیز بیشتر مایهی تاسف و تامل است این واقعیت میباشد که رخدادهایی ازین دست بوفور و روزانه در استخرهای داخل مرزهای اسلام نگاشت ایران و تحت آموزههای فرهنگی نظام نامقدس کنونی دیده میشوند اما نه تنها صدایی بلند نمیشود بلکه گویی این کار بدل به عادتی کثیف در بین گونهای از بیماران اغلب بسیجی شده است، به ویژه اطلاع وثیق از رفتار اعضای بسیج شهری دارم که خصوصاً در تابستان ها که بسیج، کودکان و نوجوانان تازه بالغ را بهمراه اعضای بسیج به استخر میفرستد هر روز و هر ساعت از این فجایع اخلاقی رخ میدهد و همه و همه میدانند و میدانند.
گرگهای جنسی بسیجی در استخرها به کمین کودکان و نوجوانان مینشینند و داخل آب با زیرآبی رفتن آنها را دستمالی میکنند و سپس اگر گزینهای یافتند که از سر ناآگاهی - چون ایرانیها متاسفانه به کودکانشان راجع به این موضوعات آموزش و اطلاع نمیدهند - معنی این کارها را نمیفهمد آن وقت دست بکار میشوند و به بهانهی آموزش غسل کردن به کودک بیچاره تعرض جنسی میکنند. این روشی که گفتم با علم و اطلاع از داخل بسیج خدمتتان عرض میکنم که روش مرسوم بسیجیها در بچه بازی است و چیزی هم هست که همهی دستگاه از بالا تا پایین از آن مطلعاند.
-----
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.