اصلاحطلبان، سلطنتطلبان، جمهوریخواهانِ مخالف اصلاحطلب، طرفداران حکومت؛ اینها همه طرفداران و تبلیغ کنندگانی دارند که چرت و پرت زیاد میگویند و سعی بر کوبیدن حریف دارند و استدلال برایشان مهم نیست. این امری است عادی.
تاسف بار اما این است که بسیاری از مغزهای همه این گروه ها با استفاده از این چرت و پرتها سعی بر این دارند که عدم حقانیت گروههای دیگر را اثبات کنند. اثبات کردن مزخرف بودن حرفهای مزخرف، نه هنر است نه با ارزش، وقتکشی خود و خواننده است. نقد گزافگویی های چند طرفدار، نقد آن تفکر نیست. نوشته وقتی پربار میشود که نقدهای اساسی مورد چالش قرار گیرند و به سوالهای اساسی جواب داده شود و یا سوالهای جدیدی به وجود آورد.
نقد شخصیتها تفاوت چندانی ندارد. میتوان برای کوبیدن اصلاحطلبان، فقط از کواکبیان نام برد و او را به عنوان نماد اصلاحطلبی معرف کرد وبه روی خود نیاورد که اصلاحطلبان محبوبی هم وجود دارند مانند تاجزاده و دکتر خزعلی. یا برای کوبیدن سلطنتطلبان گفت [فلانی] دروغگوست ولی اسمی از نقد پذیری رضا پهلوی نبرد. یا در نقد اصولگرایان فقط از امام جمعه خاتمی یاد کرد و از مطهری اسمی نبرد. فکر کنم موافق باشید که اینگونه نه کسی را با خود همراه میکنیم و نه کاری را به جلو میبریم. بیشتر کم آوردن خود در استدلال را نشان داده، خواننده را از خود میرانیم.
-----
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.