در بحبوحه جریانات تیر ۷۸، در حالیکه گروهی از دانشجویان داخل دانشگاه تهران محصور نیروهای سرکوبگر و انصار حزب الله حکومتی، با دلهره ایستاده بودند، خبری مبنی بر دستگیری دو تن از فعالین آنروزها تنش و اضطراب را میان دختران و پسران دانشجو بالا برد که دوستی از آن میان ( که مدتی هم در صدای امریکا اخیرا مشغول به کار بود) فریاد زد «دوستان آرامش خودتون را حفظ کنید و فراموش نکنیم امروز رئیس جمهور خاتمی است نه هاشمی!»
چند ساعتی بیشتر از این حرف دوست ما نگذشته بود که سخنان خاتمی از رادیو سراسری شنیده شد مبنی بر اینکه «اجازه نخواهیم داد چند نفر اوباش و اراذل نظم کشور را مختل کنند و نظام را به خطر بیاندازند» و همان زمان یاد حرفهای داروغه در کارتون رابینهود افتادم که فریاد میزد «آسوده بخوابید که شهر در امن و امان است»!
هرگز گمان نداریم که مثلا اقای خامنهای از زمان تولدش، خون از انگشتانشان میچکیده! خیر ایشان شخصی دلبسته به شعر و ادبیات و دوستدار امثال شفیعی کدکنی و شهریار بوده است. دستی از قرار معلوم بر ساز داشته و لرزش تارهای سازش ترجمان تپش قلبش بوده و بالعکس. این ایدئولوژی ایشان بود که در پیوند با قدرت بی حد و حصر، امروزش را شکل داده است. دست نداشتن در قدرت سیاسی از خامنهای تصویر مردی را میدهد که بسیار فراتر از سید محمد خاتمی به ما ادرس انسانیت و مهر و عطوفت و مردم دوستی را میدهد. شاید خاطرات امثال هوشنگ اسدی گواهی مکفی بر این مدعا باشد.
انچه از این نوع افراد هیولایی خونریز را مجسم میکند نه بیان باورهای ایشان، که در حقیقت ایدئولوژی است که این افراد را به بند میکشد و میبرد انجا که خاطر خواه اوست. سید محمد خاتمی هم از این قاعده مستثنا نیست. بسیار نشانهها و سیگنالهای مختلفی از این فرد دیدهایم مبنی بر پایبند نبودن ایشان به هیچ اصولی از صداقت و سیاست ورزی صادقانه. باز به یاد بیاوریم آخرین سخنرانی ایشان را در جمع دانشجویان در ۱۶ آذر، در پاییزی دلگیر و مبهم که فریاد «دروغگو دروغگوی» دانشجویان این آبدارچی نظام را به در خروجی قدرت مشایعت میکرد مبنی بر اینکه: «من به شما دروغ نگفتم و از مواضعم عقب نشینی نکردم که اگر این کار ها را انجام دادم برای حفظ نظامی بود که به آن معتقدم»*
همین ادعای ایشان در روزی که خود را در حد یک آبدارچی تنزل داده بود گواه این است که این ابدارچی اگر رئیس اداره شود و قدرتی افزون نصیبش گردد برای حفظ نظامی که به ان اعتقاد دارد دست به چه کارهایی که نمیزند.غیر از این است؟
رای خاتمی در انتخابات در حالی که موسوی و کروبی هنوز در بند بوده و بسیارانی از دوستان خاتمی و یاران وی در بند زیر شکنجه میباشند معنای کاملا واضحی دارد؛ تجلی بیاخلاقی سیاسی و حتی انسانی!
خاتمی دروغ نمیگوید. ایشان تقیه میکند. ایشان دستور دین خدا را بجا میآورد. ایشان روش امام راحلش را دنباله روی میکند. ایشان وظیفه شرعی و ایدئولوژیک خویش میداند که نه تنها دروغ و تقیه، که هر بیاخلاقی دیگری را برای حفظ چارچوبهای ایدئولوژیک خود انجام دهد. خامنهای هم چنین میکند. خمینی هم چنان کرد به اذعان خودش. چنان که قالیباف میگوید امام به مردمسالاری معتقد بود مگر خواست مردم بر خلاف مصالح اسلام میبود که ایشان میفرمود اگر همه مردم هم چیزی بگویند که اسلام را در خطر بندازد(البته از ظن ایشان) من خلاف آن را خواهم گفت! و مفهوم این نگرش هم مشخص و حاصلش همین است که میبینیم.(برنامه پارک ملت – مصاحبه با قالیباف – چهارشنبه ۱۰ اسفند )
شاید مهدی خلجی بهتر از هر کسی در مورد رای خاتمی نوشت و گفت خاتمی سیاستندانی است که براحتی و فراوان به مردم دروغ میگوید و بیصداقتی را در عرصه سیاست ورزی هویتی تازه بخشیده است. یک بار و دوبار نبوده که از وی دلخور شویم روش و منش ایشان این است. هر چقدر هم گروهی به دنبال ایشان بدوند و با استفاده از رسانههای مختلف مانند بیبیسی و صدای آمریکا و سایتهای اجتماعی، قصد پاک کردن رد پای فریب و دروغ و دغل ایشان را داشته باشند عقل سلیم و چشم بصیر خیلی راحت موضوع را میبیند و تحلیل میکند.
و امروز اپوزیسیون که دموکراسی و مردم سالاری را، در چارچوب این نظام دست یافتنی نمیبیند در کجا ایستاده؟ باز هم میبینیم گویی همه مشکل ما در این است که درصد شرکت کنندگان انتخابات چقدر از سوی نهادهای حکومت اعلام گردد؟ آیا اگر به فرض هیچ کس نرود یا همه برای رای بروند تولرانسی بیشتر از ۱۰ درصد در آمارهای حکومتی اعلام میگردد؟ اصولا کسی با عقل نصفه و نیمه باور میکند تنها ۱۰ درصد اختلاف شرکت کنندگان در انتخابات اخیر با سال ۸۸ بوده است؟ تصورش هم مضحک است.
اصلاحطلبان در زمینه سیاسی و در چارچوب حزبی به بهترین وجه ممکن عمل میکنند. با دستی پیش میکشند و با پای خود پس میزنند. گروهی از اینان در داخل کشور و در چارچوب حاکیمت ستم، تخت و نرد عشق میبازند و سهم خود از قدرت را می جویند و علنا هم می گویند دنبال این هستند که راههای ارتباطی خود برای مصالحه با حاکمیت را نبندندو گروهی از اینان به خارج آمده و وقصد رفع و رجو و تطهیر این بازی ضد اخلاقی و ضد مردمی را دارند آنهم با استفاده از ثروتهای از پیش کسب کرده! و مدد رسانه های ازاد و مستقل و بیطرف جهانی!
اگر هم کسی از این خطوط حزبی تعدی کند از تعریف اصلاحطلبی خارج و اخراج میگردد. امثال واحدی تعریف واضح این رویه است جایی که سایت اصلاحطلب جرس از خشم خود ایشان را از مقام نمایندگی کروبی خلع کرد!!و مثالهای متعدد دیگر!
این به نوعی، شکلی از کار حزبی است. کار نداریم از نوع غیر اخلاقمدار آن میباشد ولی به حق کار حزبی یعنی همین انسجام و عدم توجه به خواست دیگر گروهها ( البته از منظر یک حزب وابسته به چارچوب نظام جمهوری اسلامی).
گروه اصلاحطلبان و رئوس آن مانند خاتمی هیچ استراتژی مشترکی با اپوزیسیون سکولار دموکرات و برانداز نظام اسلامی ندارند که ما به زور بخواهیم تاکتیک مشترک را جستجو کنیم. این به معنی دشمنی ایرانیان با هم نیست به مفهوم نگاه منطقی به کار سیاسی و تعیین استراتژی و تاکتیک صحیح برای وصول هدف و آرمان ملی میهنی برخی از مردم ایران است. آنها بهخوبی بر اساس قواعد خود بازی سیاسی میکنند و اپوزیسیون نظام اسلامی در تمامیت آن، چون قاعدهای برای کار سیاسی پایه ریزی نکردهاند در مقابل این حرکات آچمز شده و دلگیر و متعجب میشوند. این حقیقتی است که اصلاحطلبان به خوبی دریافتهاند و با این قواعد به پیش میروند و به همین خاطراست که پایگاههای مردمی مشخصتری را نمایندگی میکنند، چون بدون عملکرد حزبی، اپوزیسیون آب در هاون میکوبد و تمام دستاوردهایش توسط گروههای مانند اصلاحطلبان بهرهبرداری به مطلوب میشود و باز چرخه تکرار میگردد که آنها بد هستند و...خیر ما اشتباه عمل میکنیم. آیا شناخت اصلاحطلبان و خواست اینان کاری سخت است یا ...
از زبان بسیاری از افراد گوناگون و نهلههای فکری مختلف مخالف نظام اسلامی میشنویم که بیانصافی هست خاتمی و خامنهای و مانند اینان را یکی کنیم چون انسانها به هر حال با هم فرق دارند. بلی انسانها در اندیشه با هم فرسنگها میتوانند فاصله داشته باشند ولی فراموش نکنیم ایدئولوژی محل تلاقی عملکردهای اندیشههای به غایت متفاوت است! این در بطن تعریف ایدئولوژی نهفته است و پتانسیل ذاتی این ماهیت همین عملکرد یکسان افراد مختلف میباشد. در تاریخ بسیار این موارد دیده شده از سیاهی حکومت کلیسا تا وحشت نازیسم و راشیسم تا نکبت کمونیسم بلشویکی!
هشیار باشیم نه فریب دیگران را بخوریم تا خود را فریب دهیم.
*خودنویس: لینک این گفته ایشان یافت نشده است.
------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.