از ابتدای روز ۲۳ دسامبر و در حالیکه مردم شهر زلزلهزدهی کرایس چرچ در نیوزلند، خود را به تدریج برای تعطیلات سال نوی مسیحی آماده میکردند، ۴۸ زمین لرزه از بزرگی دو و هشت دهم تا شش در مقیاس امواج درونی زمین، خاطرهی سال ۲۰۱۱ را برای مردم این شهر تلختر کرد.
حدودا یک سال پیش زمینلرزهای بزرگتر از ۷ ریشتر، در بیرون شهر کرایس چرچ، مردم را وحشتزده کرد ولی آسیبی به شهر وارد نکرد.
سپس در مدتی کمتر از ۲ ماه، این بار زمینلرزه با شدت بیش از 6 ریشتر و در عمق کمتر از ۱۰ کیلومتر، مرکز شهر را که دارای ساختمانهای قدیمی بود تخریب کرد و به شهر ۱۸۰ کشته تحویل داد.
از آن پس، زلزلههای پی در پی در شهر با بزرگی بیش از دو و نیم ریشتر به بخشی از زندگی عادی مردم مبدل شده بود.
شهریور ماه زلزلهی دیگری با شدت بیش از 6 ریشتر نیز بار دیگر به مردم یادآوری کرد که باید برای زلزله همیشه آماده بود و بالاخره امروز، یک زلزلهی دیگر.
تصور بیش از ۷۰۰۰ زلزله در یک سال شاید کمی دشوار باشد، یعنی به طور متوسط هر روز حدود ۲۰ زمین لرزه.
میتوانید فیلمها و عکسها را از این سایت و این یکی سایت ببینید و فقط در ذهن خود مجسم کنید که آیا پایتخت کشوری که در آن زندگی میکنیم، توان چنین لرزشی را دارد؟
ساختمانهای آن آیا تاب لرزش ۶ ریشتر را دارند؟ در صورت وقوع چنین زمینلرزهای، نهادها و ارگانها و سازمانهای مربوطه، آمادگی مقابله دارند؟ اصلا برنامهی عملیات اضطرار برای آنها تعریف شده است؟ لولههای شبکه گاز، ایمن هستند و یا اینکه شهرِ سراسر آلوده و غیر قابل زندگیِ تهران را جهنمیتر میکنند؟
اوضاع سیاسی کشور چه خواهد شد؟ کدام بیمارستان و ایستگاه آتش نشانی قرار است به آسیب دیدگان احتمالی سرویس دهند و آیا اصلا خود آنها از زلزله مصونند؟
در شمالِ شهر آشفته و آلودهی تهران، همانجایی که برجها و خانهها، روی گسلهای بزرگ تهران مانند قارچ رشد کردهاند و میلیاردی قیمتگذاری میشوند، در هر کوچه و خیابان، محلی برای پناه بردن از زلزله و تخریب برجها وجود دارد و یا اینکه فقط باید ایستاد و نگریست و بعد افسوس خورد؟ شاید هم به قول احمدینژاد باید دعا کرد.
زلزلهی اخیر کرایس چرچ، یک مجروح جدی داشت و حدود ۶۰ مجروح دیگر به شکل سرپا مداوا شدند.
زلزلهی ۶ ریشتر تهران نیز همین میزان مجروح دارد؟ بدون کشته؟ تقریبا بدون استثنا، مردم شهر لرزهخیز نیوزلند، آمادهی زمینلرزه هستند و همگی میدانند که در این شرایط باید چه کنند.
صدها نفر آموزش رایگان دیدهاند، حتی در مغازههای کوچک، یک نفر مسئول سوانح طبیعی است.
در تهران، چه کاری انجام شده است؟! همین که به کودکان آموختیم سر خود را زیر میز ببرند، کافی است؟ متروی تهران امن است؟! راههای خارج تهران، خطوط زندگی یا «life line»های داخل شهر (برق، گاز، آب، تلفن و ...) میتوانند بلافاصله سرویس دهند؟ و اگر تخریب شدند، در چه محدودهی زمانی قادر به بازگشت به شرایط عادی هستند؟
در کرایس چرچ حدود ۲۶۰۰۰ خانه، مشکل قطع برق پیدا کردهاند که طبق اظهار مسئولان تا ۲۴ ساعت آینده، مشکل آنها حل خواهد شد.
شهرداری تهران، با فرض عدم جمعآوری رای برای شهردار فعلی تهران در روزهای آتی، فعلا مشغول علم کردن پایههای طبقهی دوم بزرگراه صدر است تا برگ زرین دیگری به خدمات شهرداری تهران بیافزاید.
اما آیا همین شهرداری و ساختمانهایش پس از زلزله سالم خواهند بود؟ وقتی که با چند روز بارندگی در تهران، تونلهای داخل شهر تهران، تبدیل به تونل انتقال آب شده بودند و خودروها تا کمر در آب فرو رفته بودند، مطابق معمول مسئولان یک صدا اذعان داشتند که «غافلگیر» شدند.
آیا پس از زلزله کسی، سیستمی و یا کلا شرایطی میتواند فراهم شود که باردیگر این «غافلگیری» را به گوش خلقالله رساند؟
بیایید شرایط را یکسان کنیم... روز ۲۶ اسفند ماه و فقط چند روز مانده به تعطیلات سال نو، آیا کسی را پشت میز خود میتوان یافت که در صورت وقوع حادثه ایی طبیعی نجاتی برای دیگران ارائه دهد؟!
در همین زمان که مردم شهر آلوده و بی در و پیکر و بیصاحب تهران (که به دلیل آلودگی بیش از حد، کارخانههای اطراف آن تعطیل شدهاند) از شایعهی احتمال حملهی قریبالوقوع آمریکا و یا کشور دیگری به ایران حرف میزنند و گاه اظهار رضایت از این موضوع دارند، من کماکان از خطر زلزله در تهران بیمناکم.
در شرایط فعلی، هر کودتای سیاسی و نیروی قهریهی نظامی را میتوان با درایت، سیاست و یا بالاخره با زور، مدیریت کرد. اما آیا قهر طبیعت را هم میتوان با شرایط موجود مدیریت کرد؟
فاجعه را باید باور کرد، همین نزدیکی است.