چند روزبعد از عاشورای ۸۸ و شرایط حاکم بر خیابانهای تهران وجلوگیری حکومت از شکل گیری اجتماعات اعتراضی در وسعت مورد انتظار بهدلیل نبود تبادل اندیشه در میان سبزها ، عدم دست کشیدن از راهپیمایی و برگزیدن تاکتیکهای نو با کاهش حضور سبزها در آکسیونهای راهپیمایی مواجه شدند؛ ولی باز بهجای پذیرفتن بن بست تاکتیک راهپیمایی، پرداختن به اندیشهها و شیوههای نو، استفاده از تواناییهای اندیشمندان و بهرهگیری از آرای روشنفکران جهت نهادینه کردن سبزاندیشی به جنبش خبر سازی روی آوردند.
تا جایی که از طریق اخبار اغراق آمیز، جلوه حضور را بیش از آنچه هست نشان دهیم تا شاید همراهان خاموش را نیز تحریک به حضور در راهپیمایی فرا کنند، اما واقعیت چیز دیگری بود که مردم به چشم دیدند و آن را لمس کردند؛ دستگیری ،محاکمه،محدودیت های روز افزون، آزار خانوادهی زندانیان و شهدا، افرادی که دیگر وطن جای امنی برای ماندنشان نبود همه و همه مانع از جضور مردم می شد.
بارها در مورد زندانیان اخبار غیر واقعی منتشر شد که آنها و خانواده هایشان را دچار مشکلات مضاعف کرد.برای نمونه خبر"جرس" در خصوص وضعیت عیسی سحر خیزدر بیمارستان که باعث برگرداندن ایشان به زندان شد .
در آن خبر گفته شده بود « چهار مامور امنیتی به صورت دائمی در اتاق کوچکی که تخت سحرخیز در آن قرار دارد، مراقب او و روابط اش هستند. قابل توجه است که با وجود ضعف جسمی و بیماری های مختلف سحرخیز، دست و پای او در اغلب ساعات شبانه روز به صورت ضربدری به تخت زنجیر شده است.»
ولی به گواه همه آنها که به راحتی ایشان را ملاقات کردند از جمله نگارنده، چنین مسالهای حقیقت نداشت.
نمونه دیگر قرار گرفتن اخباری بر روی خروجی سایت ها در همین چند روز اخیر است که از بیانیه های مکرر زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین حکایت داشت و این در حالی است که سنجش شرایط امنیتی در این زندان و به ویژه این بند هر خواننده عاقلی را با اما و اگرهای فراوانی مواجه میسازد و دچار تردید در صحت و سقم این دست اخبار میکند. در همین خصوص می توان اشاره مستقیمی داشت به نامهی تبریک منتسب به تعدادی از معروفترین زندانیان سیاسی اوین که به مناسبت جایزه اسکار اصغر فرهادی که عصر همان روز واقعه یعنی در روز دوشنبه ۸ اسفند ماه روی خروجی اغلب سایتهای سبز قرار گرفت و برای اغلب کسانی که حداقل درکی از شرایط دارند این پرسش را به وجود آورد که چگونه طی تنها چند ساعت پنجاه و چهار نفر از زندانیان در جو امنیتی زندان توانستند ضمن تدوین این بیانیه یکدیگر را آگاه و بیانه را تایید و امضا کنند واز همه مهم تر اینکه این بیانیه از طریق سالن ملاقات، آن هم به این سرعت به بیرون درز کرده و بروی خروجی سایتها قرار بگیرد.
بیانه تحریم انتخابات نیز از این دست است؛ کیوان صمیمی روزنامه نگار زندانی که نام ایشان به عنوان یکی از امضا کنندگان این بیانیه در اخبار آمده است از وجود چنین بیانیهای ابراز بی اطلاعی میکند .
ملاقات مجتبی خامنه ای با میر حسین موسوی نیز از این دست اخبار است؛ آن هم در موقعیتی که دختران موسوی از پدر و مادر خود بیخبرند، جزییات دیداری به بیرون درز میکند که قابل باور بودن آن در این شرایط بسیار دشوا است.
با این همه رسانههای جنبش گویی با گریز از بستر اندیشه ورزی و روی آوردن به خبر سازی، وارد یک بازی خطرناک برای جنبش شدهاند، چرا که از یک سو ابزار مغتنمی را در اختیار کسانی قرار میدهند که در جهت سیراب کردن عطش خودنمایی خویش گام بر میدارند و از سوی دیگر نیروها و یاران بالقوه خود را دچار زوال میکنند و دست آخر نیز فریب جریان سازی رسانهای دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای بیاعتبار کردن همهی خبرهای مربوط به اعتراضهای مردمی، زندانیان سیاسی و کل جنبش را خوردهاند.
حال این سوال به وجود میآید که چرا یک جنبش مردمی اینچنین با سلایق خبرنگاران راهبری میشود و چرا سلایق صنفی برخی خبرنگاران مغرض بر مصالح جنبش غالب میشود؟
پاسخ به این پرسش را شاید بتوان در حالت انفعالی رسانههای سبزی دانست که این روزها منفعل در قدرت نشستهاند و در بزنگاهی که ظرفیت های واقعی کنشگری به وجود میآید ناگهان خود را به آن راه میزنند و رسالت رسانهای خود را چیز دیگر میخوانند.
شاید هم رسانههای سبز چنان دچار روزمرگی شدهاند که تنها کارشان ثبت هزینههای سبزها شده است.
این رسانهها بهجای صرف انرژی خود جهت تولید خبر این روزها به انعکاس اخبار از منابع ناشناس روی آوردهاند که عدم باور پذیری از سوی مردم را در پی دارد و اساسا از ارزش خبری به دور است و هیچگاه زمینهساز باور و اعتماد راسخ جهت کنشهای مدنی واعتراضی نخواهند شد؛ بهتر است ظرفیتهای خود برای استفاده از آرای اندیشمندان را بشناسد وبا پرورش دو بُعد آگاهی بخشی و آموزش برای سازماندهی در جهت ترغیب ملت بهسوی آکسیونهای کم هزینه و فراگیرو نیز اعتراضهای مدنی و پیوند دو طبقه متوسط و محروم دوباره روح سبز شدن را به جامعه باز گردانند.
بیایید در فضای واقعی آنچنان موثری نقش آفرینی کنیم تا رسانهها و منابع معتبر خبری مجبور به مخابره اخبار رسانههای سبز شوند و فراموش نکنیم که خواست خبرسازان مرگ جنبش آزادی خواهی ماست.
------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.