آنها که بر من منت گذاردهاند و نوشتههای من را خواندهاند، بخوبی آگاهند که اینجانب بکارگیری زبان مذهبی را در امور دنیوی از اشتباهات بزرگ بکار گیرنده آن و البته از مهمترین عوامل نکبت امروزی حاکم بر کشورمان میدانم!
مهدی خزعلی از جمله کسانی است که از دید من این اشتباه را بارها مرتکب شده است! حال که این را گفتم، این را هم اضافه کنم که مهدی خزعلی از دید بنده، مردی شجاع است که بهتنها تن خویش پشت به امکانات قوم و خویشی خود کرده و رنج حبس را برای دفاع از باورهای خود، برای جان خود و خانواده خود خریده است که خود همین کار او بسیار قابل تحسین است.
تا آنجا که من خبر دارم، آقای رضا پهلوی در بیانیهای صریحا از حقوق انسانی و شهروندی مهدی خزعلی دفاع کردهاند. همچنین جناب بنی صدر هم طی سخنانی این کار مهم را به فردا موکول نکردهاند. بعضی از سایتها و شخصیتها هم، جسته و گریخته، کم و زیاد در خصوص مهدی خزعلی و وضعیت او نوشتهاند که البته بعلت پراگندگی تاثیر آنچنانیای نداشته است! حال سوال من این است که اولا چرا صدای رسایی از دیگران بگوش نمیرسد، و یا آنقدر ضعیف است که شنیده نمیشود؟
دوما، چرا ما ایرانیان نمیتوانیم در خصوص اینگونه مسائل که در خصوص آنها با یکدیگر اتفاق نظر داریم، در کنار هم بایستیم و یک کار مشترک، و یا دست کم گروهی از خودمان ارائه بدهیم که نشان بدهد که تا چه حد به یکدیگر و البته به دمکراسی و حقوق بشر پایبندیم!
از خودمان بپرسیم که آیا زمان آن نرسیده که ما ایرانیان از گروه های خود بخواهیم که اینگونه مسائل را از سیاستهای گروهی و حزبی متمایز بکنند و سر مسائل بنیادین پای تعارف و ملاحظات رنگارنگ را بهمیان نکشند؟
آیا بنظر شما بجا و شایسته نبود اگر ما ایرانیان شاهد شنیدن یک حرکت اعتراضی واحد در خصوص تمام فرزندان در بند میهنمان میشنیدیم؟ فرزندانی نظیر:
مهدی خزعلی
کشیش يوسف ندرخانی
سعید ملکپور
و....
بهراستی اعلام حمایت از یکدیگر و یا کار گروهی در مواردی که نقاط مشترک ما، هم بعنوان انسان و هم بعنوان هموطن محسوب میشوند خطاست؟
به امید آزای ملت ایران و تمام فرزندان در حبس نشسته اش در حکومت ج.ا
پیام آقای رضا پهلوی
پیام آقای بنی صدر
-------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.