در بخش پیشین گفتگو با دکتر کامیار علایی، مشکلات فرهنگی جامعه برای درک مساله بیماری ایدز مورد بحث قرار گرفت. بخش دوم گفتگو با کامیار اختصاص به مساله اطلاعرسانی دارد:
چه گروهی از مردم نیاز بیشتری به اطلاعرسانی دارند؟
کامیار علایی: همه گروهها بر اساس رفتار پرخطر نیاز به اطلاعرسانی دارند، اما چون جامعه ایران جامعه جوانی است و ۷۰٪ زیر سی سال سن دارند بیشتر در معرض خطر هستند و چون سن بلوغ از ۱۵ سالگی و سن ازدواج هم هر سال بیشتر میشود، و فرض کنیم به ۳۰ سال رسیده باشد، این جوانان ۱۵ سال در معرض خطر بیماریهای آمیزشی و هپاتیت هستند و متاسفانه به خاطر مشکلات فرهنگی یا فقر اجتماعی یا تابوهایی که وجود دارند، خانوادهها نمیتوانند با فرزندان خودشان در این باره حرف بزنند. از طرفی مدارس هم در این زمینه برنامههای آموزشی ندارند و برنامههای تلویزیونی و رادیویی نیز زیاد به این مساله نمیپردازند. به خاطر همین، نقش برنامههایی مثل شما که به راحتی میتوانید مخاطب را پیدا کنید بی آنکه موانعی داشته باشید، میتواند خیلی موثر باشد و باید از روشهای مختلفی استفاده کرد که نقش هنرمندان و ورزشکاران مطرح در این بین اهمیت زیادی دارد که مخاطبان ویژه خودشان را دارند، مثل مخاطبان جوان، اگر بتوانند در این زمینه فعالیت کنند و حتی نقشهای بهداشتی بیشتری ایفا کنند میتواند روی مخاطبان برای پیگیری مسائل تاثیر بیشتری داشته باشد.
گروه بعدی، گروه معتادان تزریقی است که تعدادشان زیاد است و بر اساس آمارهای جهانی، ایران یکی از بالاترین آمارها را دارد و این افراد به خاطر مسائل اجتماعی و اقتصادی، از روشهای «تدخینی» به روشهای تزریقی روی میآورند و همین باعث میشود که در معرض خطر بیماری ایدز و هپاتیت قرار بگیرند ( و دیگر بیماریهای منتقل شده از راه خون) که اینها نیاز به اطلاعرسانی دارند. بسیاری از اینها از نظر سواد در سطح بالایی قرار ندارند و اغلب کم سواد و یا بیسواد هستند و باید از روشهای اطلاعرسانی دیداری و شنیداری با این گروه مرتبط شد و به آنها اطلاعرسانی کرد. متاسفانه در این زمینه برنامهها بسیار محدود بوده است.
گروههای دیگر، زنان آسیبپذیر هستند که به خاطر مشکلات اقتصادی، رفتارهای [جنسی] پرخطر دارند که باید به روش خودشان آموزش ببینند.
گروههای دیگر، دانشجوها و کسانی که به خدمت سربازی اعزام میشوند (مردها) میتوان برنامههای آموزشی را آنجا برایشان گذاشت و در واقع باید از هر فضایی استفاده کرد که این گروه را آموزش داد.
و یا کسانی که به هر علتی به موسسات غیر دولتی میروند و مراجعه میکنند.
وقتی ما نمیتوانیم راجعبه سکس و روابط جنسی حرف بزنیم، وقتی آموزشی در این زمینه نیست، چگونه میتوانیم یک پله بالاتر برویم و در باره ایدز گروههای مختلف را آموزش دهیم؟
کامیار علایی: هر دو باید در راستای هم باشند. به عبارت دیگر تغییر لحن گفتار میتواند کمک کند. به عبارت بهتر فرق نحوه استفاده از «بفرما» و «بتمرگ» است، به چنین موقعیتی که میرسیم باید بتوانیم از کلمه مناسب استفاده کنیم. هنرمندان وقتی می خواهند بر فرض استفاده از کاندوم را نمایش دهند، از سمبلی استفاده میکنند که مثلا وقتی کسی میخواهد یک شاخه گل را بچیند، اگر دستکش دستش باشد خار، دستش را زخمی نخواهد کرد. همین کاندوم میتواند برای محافظت فرد مورد استفاده قرار گیرد...یعنی به زبانهای مختلف نشان داد که باید مراقبت و محافظت کرد...مثل کلاه ایمنی که کارگر ساختمانی به سر میگذارند و آجر اگر به سرش برخورد کند، سالم میماند. میشود از سمبلها به طور غیر مستقیم استفاده کرد در مورد مسائلی که حساس است.
اگر ما بتوانیم بدون قضاوت کردن به همه بگوییم که میتوانند در معرض خطر باشند، کسی که دچار بیماری ایدز شده، زمینهای برایش بوجود می آید که جامعه او را بپذیرد و خودش داوطلبانه آزمایش بدهد. البته این مساله با یک برنامه و یک شب درست نمیشود و باید به شکل مستمر باشد. اطلاعرسانی اول باعث تغییر آگاهی میشود و بعد تغییر نگرش و بعد در نهایت رفتار و این زمانبر است.
رسانههای خارج از کشور شاید آزادی بیشتری در این زمینه داشته باشند، اما اغلب روی مسائل سیاسی و اقتصادی متمرکز شدهاند. چه انتظاری از آنها برای کمک به اطلاعرسانی دارید؟
کامیار علایی: به نظرم بزرگترین نقش را آنها میتوانند بازی کنند. وقتی به این مسائل [آموزش] در داخل ایران توجه نمیشود، رسانههای خارج از ایران آن محدودیتهای رسانههای داخلی را ندارند و میتوانند به شکل باز، مسائل را موشکافی کنند و بیش از پردازش به خود بیماری، به رفتارهایی که منجر به بیماری می شود باید توجه کنند. و وقتی به آن رفتارها توجه کنند، از طریق بهداشت جامعه محور و ببینند که چه تغییراتی باید در جامعه ایجاد شود تا آن فرد مبتلا به آن بیماری نشود و این را بتوانند به شکل سریالی برگزار کنند به شکل پرسش و پاسخ با مخاطب که اطمینانی در افراد ایجاد کنند که بدون اینکه نامی از کسی برده شود، سوالات مخاطبان به راحتی از سوی کارشناس برنامه جواب داده شود. اگر چنین سوالی در داخل ایران مطرح شود، ممکن است کارشناس برنامه اجازه پاسخگویی به شکل مستقیم نداشته باشد.
ولی به نظر میرسد رسانههای خارج از ایران هم علاقهای به تابو شکنی ندارند و باید یک سری خط قرمزها را رعایت کنند...
کامیار علایی: به نظر من، بیشتر از این بیتوجهی است. اگر به طور مرتب برنامه بسازند خواهند دید که آن گروه که در معرض رفتارهای خطرناک هستند و عملا تشنه اطلاعرسانیاند. وقتی ما چند تا برنامه تلویزیونی داشتیم، بعدش اینقدر مخاطبان سوال کردند و با علاقه دنبال کردند که باعث شد برنامهها مدتی تداوم پیدا کند. بحث بهداشتی برای همه است و کار ندارد به اینکه مردم چه اعتقادی داشته باشند و یا از کدام اقلیت باشند و یا چه نگاه سیاسیای داشته باشند. همتی میخواهد و تداومی چون یک برنامه و دو برنامه فایده ندارد و این باعث میشود که مخاطبان از هر گروه و سنی جذب شوند.
وظیفه شهروندان چیست؟
کامیار علایی: اولین کار این است که وقتی در زمینه بهداشتی سوالی داشتید، حتما جوابش را دقیق پیدا کنید. وقتی جواب را پیدا کردید، به نزدیکترین افراد مثل اعضای خانواده و دوستان منتقل کنید. و به برنامههای حمایتی کمک کنید و به عنوان داوطلب به یاریشان بشتابید تا آن برنامهها تداوم پیدا کند. و در جاهایی که این برنامهها را ندارند، بخواهید و تشویق کنید که راه بیاندازند و در این زمینه هم توجه ویژه نشان دهند. هر کدام از ما در هر قسمتی که فعال هستیم میتوانیم کمک کنیم. یکی در کار موسیقی است، یکی کار هنری...
از همه مهمتر، اگر با کسی که مبتلا به ایدز است برخورد کردیم، مثل یک دوست با او برخورد کنیم. یادمان باشد که هر کدام از ما عضو جامعه هستیم و این مساله میتواند برای خود ما هم پیش بیاید.
اگر به اینترنت دسترسی دارید، از اینترنت و از طریق اسکایپ و فیسبوک، اگر تلفن باشد، از طریق تلفن باید اطلاعرسانی کنیم. از هر وسیلهای باید استفاده کرد. باید در حد بحث و محاوره بگوییم که ویروس ایدز از راه دست دادن و بوسیدن ساده و استخر رفتن منتقل نمیشود. باید این را به نحوی توی مکالمهها آورد و پیامی بهداشتی را منتقل کرد. پیامهای بهداشتی بیشترین اثر خود را زمانی دارند که بتوانند مرتبط با موضوع باشند و بیشتر از ۳۰ ثانیه نباشند چون تاثیر لازم را نخواهند داشت.