اعطای نشان فرهنگ به اسفندیار مشایی از سوی ریاست جمهوری، میتواند یادآور خاطره برنامه اعطای نشان لیاوت به کرباسچی از سوی هاشمی رفسنجانی باشد، با یک تفاوت؛ دفتر رهبری به هاشمی دستور داد که در مراسمی در کنار «طرح نواب»، سردار سازندگی نشان لیاقت درجه اول ریاست جمهوری را به کرباسچی ندهد. حتی متنی که کرباسچی آن روز خواند، که گفته میشد مسعود هوشمند رضوی، که ارتباطی ویژه با خاندان هاشمی داشت و از زیردستان عطریانفر در روزنامه همشهری متن را نوشته بود، اثربخش نشد و هاشمی به کرباسچی، نشان نداد. همین مساله آن زمان برای بسیاری، نشانه برخورد رهبری با شهردار تهران در آیندهای نامعلوم بود...کرباسچی ماهها بعد با دستور محسنی اژهای بازداشت شد و به اوین رفت و یادگارش از اوین یک جمله بود: «ما رأيت الا جميلاً».
این بار، بسیاری این احتمال را مطرح میکنند که پس از پایان دوران ریاست جمهوری احمدینژاد، سرنوشتی بدتر از کرباسچی در انتظار اسفندیار رحیم مشایی است و اگر هاشمی در انتخابات مجلس ششم ذلیل شد، احمدینژاد ذلت را در فاصلهای کمتر از ترک خیابان پاستور تجربه خواهد کرد.
امروز، روزنامه کیهان سخنان احمدینژاد در وصف رحیم مشایی را به باد انتقاد گرفته است. احمدینژاد در مراسم دیروز گفته بود: «در اين مراسم از فرزند برومند ملت ايران تجليل شد. براي من سخن گفتن از جناب مهندس مشايي سخت است. بايد شهادت دهم اين مرد، دلي پاك و زلال دارد...من ايشان را مديري مسلط و مدبر مي دانم. ايشان مرد هنر و مرد عشق است... آقاي مشايي صاحب انديشه است، صاحب نظريه است. در زمينه هاي گوناگون و اساسي جهان و انسان و رابطه انسان با خدا و مديريت جهاني صاحب نظر است، بر خودم وظيفه مي دانم به نمايندگي از ملت ايران از ايشان تقدير كنم. البته من براي نصب نشان از ايشان اجازه گرفتم كه آيا اجازه مي دهيد آن را نصب كنم و آن را جزو افتخارات خود مي دانم كه عليرغم تمام ناملايمات، خداوند متعال اين توفيق را به بنده داد كه بنده به نمايندگي از ملت از يك فرزند برومند ملت تجليل كنم... ملت قدر فرزندان خود را ميداند و ميشناسد، اگر من بخواهم آقاي مهندس مشايي را در يك كلمه معرفي كنم ايشان مردي "بهاري بهاري بهاري" است.»
نویسنده کیهان انتقاد خود را چنین آغاز میکند: «احمدينژاد در متن طولاني حكم رياست مشايي بر دبيرخانه جنبش عدم تعهد نيز از وي با القاب و عناوين ويژهاي ياد كرده بود كه بعضا در شأن انسان كامل و امام معصوم(ع) است. اين در حالي است كه مسئوليت برخي انحرافات فرهنگي و اقتصادي و سياسي حلول كرده در برخي اجزاي دولت مستقيما متوجه آقاي مشايي و برخي افراد نزديك به وي است. ادعاي پايان دوران اسلامگرايي با وجود بودن اسلام- همانند پايان دوره اسب سواري با وجود بودن اسب!- از جمله گزافهگويي هاي اسفنديار رحيم مشايي بود و معلوم نيست گوينده چنين تعابيري، چه نسبتي ميتواند با بهار جانها" حضرت ولي عصر(عج) داشته باشد؟ اما از اين طنز بيمايه و نابجا كه بگذريم، طنز بعدي در نسبت قائل شدن ميان "نظريه" و آقاي مشايي است. انصافا اين آقا نظريهاش كجا بود؟ قطعا درباره او سوء تفاهمي نزد آقاي احمدينژاد به وجود آمده و گرنه، بايد عامل وقوع برخي قانون شكنيها و انحرافات را توبيخ و مواخذه كرد يا حداكثر نشان بيفرهنگي به او داد.»
اما انتقادها از احمدینژاد و مشایی به اینجا ختم نمیشود. حجتالاسلام قاسم روانبخش، عضو جبهه پایداری معتقد است که احمدینژاد و مشایی برای انتخابات برنامهریزی کردهاند و رئیس جمهوری در صورت عدم تایید اسفندیار رحیم مشایی، ممکن است به «تحرکات احتمالی» دست زند. روانبخش معتقد است که این تحرکات «عدم اقدام برای برگزاری انتخابات از سوی دولت و برکناری وزیرکشور و استعفای شخص محمود احمدینژاد در صورت رد صلاحیت مشایی» خواهد بود. او البته معتقد است که «جریان فتنه» و «جریان انحرافی» در پشت پرده با هم توافق کردهاند.
با این همه، روانبخش میگوید که کاری از دست احمدینژاد و گروههای انحرافی بر نمیآید و «در صورت برکناری وزیر کشور، رهبری از جایگاه رهبری خود استفاده می کند و وزیر کشور را در مقام خود ابقا میکند و در صورت استعفای رئیس جمهوری، معاون اول به جای وی اداره کشور را تا بر روی کار امدن رئیس جمهور جدید بر عهده میگیرد».
.این شاگرد آیتالله مصباح یزدی به خبرگزاری مهر در باره فقدان صلاحیت مشایی و حتمی بودن رد شدن او از سوی شورای نگهبان میگوید: «حتی مقام معظم رهبری با حکم حکومتی برای معاونت اولی هم فرمودند که [مشایی] صلاحیت ندارد، حال با این فرایند شورای نگهبان آیا کسی را که برایی معاونت اولی صلاحیت نداشته برای انتخابات ریاست جمهوری تائید صلاحیت می کند، هرگز!»
افزایش انتقادها از رئیس دولت و نیز اسفندیار رحیم مشایی در ماههای پایانی عمر دولت، فزونی یافته و به نظر نمیرسد شاهد کاهش این روند باشیم، بهویژه پس از اعطای نشان ویژهای که حساسیت جناح اصولگرا را بیشتر خواهد کرد. در هفتههای آینده، ناظران سیاسی ممکن است متوجه ناپایداری «جبهه پایداری» در حمایت از دولت احمدینژاد شوند.
از سوی دیگر، بخشی از اصلاحطلبان امیدوارند با یادآوری خاطرات انتخابات ۸۸ و انداختن همه تقصیرها به گردن احمدینژاد و تیم او کمرنگ نشان دادن نقش رهبری و سپاه در سرکوبها خون تازهای را به کالبد کمجان جناح چپ نظام تزریق کنند. طبیعتا مطرح شدن اسفندیار مشایی به عنوان کسی که خواهان کاهش نقش روحانیون در قدرت و تغییرات گسترده در حاکمیت است، به نفع اصلاحطلبان نخواهد بود. در ماههای آینده، روزنامههای نزدیک به اصلاحطلبان، سیاستهای اقتصادی دولت را مورد حمله قرار خواهند داد، شاید با شدتی کم و بیش برابر باتعدادی از روزنامههای جناح اصولگرا. به این ترتیب، نوعی اتحاد ناخواسته میان جناح راست و جناح چپ علیه احمدینژاد و مشایی شکل بگیرد. حال اگر بدکینهترین سیاستمدار طول انقلاب پس از آیت الله خامنهای، یعنی هاشمی رفسنجانی به کمک اصلاحطلبان بیاید، شرایط چندان به نفع احمدینژاد و مشایی نخواهد بود، بهویژه با توجه به روابط دیرینه بسیاری از روزنامهنگاران خارج از کشور با اعضای خانواده هاشمی. اینجا است که «مصلحت نظام» و «مصلحت» اصلاحطلبان و رسانههای به ظاهر منتقد، در یک راستا و امتداد خواهند بود.
از فواید سیکل خبری دوران پیش از انتخابات، برملا شدن بسیاری از رازهای مگو است. در طول ماههای باقی مانده به انتخابات ریاست جمهوری، احتمالا شاهد افشاگریهای زیادی علیه جناحهای رقیب خواهیم بود. باید دید که زیردستان رهبری تا چه حد، فیلترینگ و پارازیت ماهوارهای را برای تضعیف کاندیداهای ناخواسته، کاهش خواهند داد؟