حوادثی که این روزها در منطقه ورزنه شهر خوراسگان اصفهان و توابع آن رخ داده از چند جهت قابل توجه است.
۱ - مدیریت آمرانه کشور که بدون توجه به نظرات و تمایلات و توافق اهالی یک محل، در مورد حیاتیترین ماده مورد نیاز آنان تصمیم میگیرد، و مثلا آب زاینده رود را به یزد میبرد و یا آب کارون را به کویت صادر میکند و مردم خود محل را در مضیقه میگذارد، یکی از بزرگترین عوامل نارضایتی مردم و خشم آنان علیه مقامات حاکم است.
۲ - اعتراض و تظاهرات کشاورزان ورزنه یک اعتراض مدنی است و اگر در جامعه امکان ابراز این نارضاییها به صورت قانونی و آزاد وجود داشته باشد میشد انتظار داشت که مردم معترض به صورت مسالمتآمیز و با روشهای قانونی به تظاهرات بپردازند. ولی وقتی در یک کشور امکان چنین تظاهراتی مطلقاً وجود ندارد و یا حرکت اولیه معترضان، با خشونت سازمان یافته عوامل امنیتی روبرو میشود به خشونت کشیده شدن اعتراضات نیز کاملا قابل درک است.
۳ - رژیم ایران چیزی به نام فعالیتهای صنفی و مدنی را به رسمیت نمیشناسد و به همه این گونه فعالیتها انگ سیاسی و امنیتی میزند. در سوی مقابل نیز طبیعی است که شعارهای تظاهرکنندگانی که تحت حمله قرار میگیرند به سرعت از شعارهای صنفی و مدنی به شعارهای سیاسی تغییر کند و مردم علاوه بر حمله به یکانهای ویژه که برای سرکوب آنان بسیج شده بودند و به آتش کشاندن اتوبوسهای آنان علیه مقامات حاکم شعار بدهند.
۴ - در شرایط سیاسی و اقتصادی حاضر که از یک سو جناحهای حکومتی در یک جنگ داخلی بیسابقه درگیر شدهاند و ریشه یکدیگر را میزنند، و از سوی دیگر مردم گرفتار بدترین بحرانهای مالی و اقتصادی و عوارض سنگین آن هستند، هر حرکتی از این قبیل میتواند انشقاق حکومتی را تشدید کند و پتانسیل آن را دارد که به نقاط دیگر کشور سرایت کند و مردم جان به لب رسیده را به دلایل مختلف به اعتراض بکشاند.
۵ - گزارش رسیده که کشاورزان معترض در حمله به نهادهای حکومتی، «حوزه علمیه» خوراسگان را نیز مورد حمله قرار دادند و به مدرسه آخوندی آنجا صدمه وارد آوردند. این امر نشان میدهد که معترضان، روحانیت رسمی را بخشی از رژیم سرکوبگر میشناسند و آن را در مسئولیت مشکلات خود سهیم میدانند. مردم روزگاری از ستم حکومت به روحانیت پناه میبردند، ولی امروز بسیاری به این دو به یک چشم نگاه میکنند و آنان را مشترکاً مسئول بدبختیهای خود میشناسند.
مدتها است که کشاورزان ورزنه و خوراسگان به دلیل کمآبی و محرومیت از آب محلی به مقامات شکایت کردهاند و کسی به داد آنان نرسیده است - تا امروز که نارضایی خود را به صورت جمعی نشان دادند. آنان در مقابل حمله خشونتبار مأموران امنیتی که به مجروح شدن تعدادی از آنان منجر شده دست به شورش زدند و با سنگپرانی و به آتش کشاندن خودروهای نیروهای امنیتی به این حملات پاسخ دادند. آنان همچنین لولههای آب را منفجر کردند، و در نتیجه، مردم یزد گرفتار کم آبی شدند. این امر به نوبه خود باعث نارضایتی مردم یزد شده و مقامات آنجا را نگران کرده است. همچنین، بحران ایجاد شده باعث شده است که مقامات محلی یکدیگر را به خاطر این حرکت تخطئه کنند.
از جمله، پایگاه اطلاع رسانی سپاه صاحب الزمان، که به سپاه اصفهان وابسته است، درگیری در منطقه ورزنه شهر خوراسگان بین کشاورزان و نیروهای امنیتی را به عده ای از افراد سودجو و فریب خورده نسبت داده و مسوولان اجرایی را در این حادثه مقصر دانسته است. انشقاقی که در رأس حکومت بین قوه مجریه به ریاست احمدینژاد و سایر نهادهای حکومتی به ریاست علی خامنهای شکل گرفته چنان عمیق است که تا پایینترین واحدهای حکومتی رخنه کرده و وقتی بحرانی در گوشهای از کشور شکل میگیرد مقامات محلی را به جان هم میاندازد.
تحولات اصفهان از نوع جدیدی از مصاف مردم با رژیم خبر میدهد. مصافی که مردم را به دلیل فشارها و بحرانهای سخت اقتصادی در برابر رژیم و نیروهای امنیتی جریتر میکند، و رژیم را به دلیل درگیریهای درونی آن در سرکوب مردم ضعیفتر. مصافی نیز که مردم روحانیت رانتخوار حکومت را جزیی از ماشین سرکوب رژیم تلقی میکنند و رفتاری متناسب با آن از خود بروز میدهند. آیا موازنه قدرت بین رژیم و مردم در حال تغییر است؟