
یکی از نزدیکان «سردار سازندگی» میگوید وقتی اکبر گنجی بعد از بازگشت از کنفرانس برلین احضار و دستگیر شد، اکبر هاشمی رفسنجانی که از نتایج انتخابات مجلس ششم زخمی بود، اندکی خوشحال شد، چرا که یکی از عوامل کاهش محبوبیت خود را، نوشتههای اکبر گنجی میدانست که آن زمان کتاب «عالیجناب سرخپوش» او در نمایشگاه کتاب به چاپ سیام رسیده بود.
اکبر گنجی که اینک ساکن نیویورک است، اگر بنا به دلایل مختلف، نوشتن در باره قتلهای زنجیرهای و عالیجنابان خاکستری را کمتر کرده، اما توجهاش به عالیجناب سرخپوش هیچگاه کم نشده است.
البته نوشتههای گنجی گاه باعث گیج شدن مخاطب هم میشود و به تازگی بسیاری از مخاطبان به این توهم افتادهاند که شکارچی عالیجنابان، حامی هاشمی رفسنجانی شده است.
گنجی معتقد است که باید از هاشمی در مقابل خامنهای استفاده ابزاری کرد، اما از روش هاشمی در مقابل رهبری ناراضی است و آنرا کافی نمیداند. او معتقد است که مهمترین اقدام، تغییر گفتمان نسبت به رهبری با توجه به محدودیتها و تناقضهای قانون اساسی است. گنجی امروز در رادیو فردا مینویسد: «قانون اساسی ایران متناقض است. از یک سو دارای بخش حقوق ملت است، اما از سوی دیگر همه نهادها و قوا را تحت امر ولایت مطلقه فقیه قرار میدهد(اصل ۵۷ قانون اساسی). تفسیر قانون اساسی هم با شورای نگهبان منصوب رهبری است که اختیارات ولی فقیه در قانون اساسی را کف اختیارات او میداند، نه سقف آن. هاشمی اگر به دنبال تغییر و نجات ایران است، باید بداند که با ولایت فقیه نمیتوان ایران و ایرانیان را نجات داد. اگر میخواهد نامی نیک از خود در تاریخ به یادگار بگذارد، اگر میخواهد به نجات ایران و ایرانیان کمک کند، باید آنها را از شر ولایت مطلقه فقیه نجات دهد.»
گنجی تاکید میکند که هاشمی به دنبال براندازی نیست و تنها به دنبال حفظ نظام است و خود را حامی بیچون و چرای آیتالله خامنهای معرفی کرده است. او موضع هاشمی را دارای دو اشکال اساسی میداند:
الف- گمان میکند که ایستادنش در برابر آیتالله خامنهای به سقوط جمهوری اسلامی منتهی خواهد شد. «خناسان اختلافافکن داخلی و خارجی» به دنبال این مقصود هستند که او را در برابر رهبری قرار دهند. اما وی در ۲۰ بهمن ۹۱ مجدداً تأکید کرد.
ب- اگر امر دائر بر حفظ ولایت فقیه باشد، در شرایط کنونی آیتالله خامنهای بهترین فرد است. برای این که او میتواند تا حدود زیادی نیروهای افراطی را کنترل کند. در چارچوبهای فعلی نظام، اگر قرار بر تغییر ولی فقیه باشد، به احتمال زیاد نیروی تندتری جانشین او خواهد شد، یا اساساً منحرفان افراطی غیر روحانی زمام امر را در دست خواهند گرفت. با خامنهای بیش از دیگر فقیهان میتوان تغییراتی در بالا در انداخت که به پایین نیز سرریز کند.
گنجی همچنین، روش هاشمی را «آمرانه» میخواند و مینویسد: «هاشمی رفسنجانی در دوران سازندگی مبلغ و مجری «توسعه آمرانه» بود. اما اینک او تغییر کرده است. ولی به دنبال «تغییرات آمرانه» است. این راه حل شاید راه حل بود، اگر- فقط اگر- آیتالله خامنهای چون گورباچف بود.»