قطعا زرد نوشتن راحتتر است. اصلا آدم دلش خنک میشود و احساس سبکی خوشایندی میکند وقتی هرچه دلش خواست مینویسد و میرود! میتوان بهانه آورد که خودنویس یک رسانه حرفهای نیست و هر نوشته و لحنی در آن آزاد است و مجاز، و حتی مدعی شویم که حرفهایها میتوانند در خودنویس حرفهای نباشند. اما فراموش نکنیم که نوشتههای ما بخشی از ماست، متاثر از اخلاق، باورها، گذشته، حال، منطق و احساساتمان! و آنچه در نهایت نوشته میشود امضای ماست و ما هم «خودنویس» هستیم. در نهایت اینکه، خونویس بر اساس نوشتههای ما قضاوت میشود و برچسب میخورد. خوانندگان میتوانند از کنار سایت بگذرند و بگویند اینها چرت میگویند و فقط سرو صدا دارند یا میتوانند به خاطر بسپارند که اگر دنبال نگاهی متفاوت هستند به ما سری بزنند. به قول سردبیر سایت خودنویس، سعی کنیم که شیشه خورده نباشیم بلکه یک شیشه برنده و تیز باشیم که وقتی میبرد حسابی و درست ببرد.
من فکر میکنم که اگر چند نکته را رعایت کنیم میتوانیم بهتر ببریم. برای مثال و اول از همه، آنها که در صفحه اول و بالاتر از«منتخب سردبیر» مینویسند می توانند مثلا قصه «عروس تعریفی» را طوری بنویسند که منتهی به نوشتن «نوش جان»ها در کامنتها نشود. این نویسندگان میتوانند تیترها و عکسهای متناسب با متن خبر انتخاب کنند و تاجایی که امکان دارد، لینک و منبع و مرجع بدهند( این آخری جدیدا به شدت اجرا میشود). سانسورچی یا سانسورچیهای محترم کامنتها هم میتوانند دوستان خود را هم مشمول تیغ سانسور توهینها کرده و برای برخی خیلی سختگیری نکنند و برای بعضی خیلی آسانگیری. گاهی به نظر میرسد که «سه نقطه گذار» محترم نظرش به نظر برخی از کامنتگذاران نزدیک تر بوده و بر آنها آسان میگیرد!
نا گفته نماند که کامنتگذاران هم میتوانند با رعایت ادب، اصولا «سه نقطه گذار» را از کار بیکار کنند. توهین و تهمت را اگر شروع کنیم، خودمان قربانی اولش خواهیم بود، زیرا که عملا اجازه توهین به خودمان را صادر کردهایم! کامنتگذاران میتوانند کوتاه بنویسند، گاهی بعضی کامنتها از خود نوشته طولانیترند. شاید در این طور مواقع بهتر باشد که آن را به عنوان یک مطلب مستقل به خودنویس بفرستند. کامنتگذاران میتوانند به جای خواندن تنها چکیده مطلب، کل مطلب را خوانده و از نوشتن مطالب بیربط پرهیز کنند. پای بعضی از نوشتهها، نویسنده نگون بخت باید پنجاه بار بنویسد که فلان حرفی که ادعا میکنید اصلا درمتن گفته نشده است یا من اصلا در این باره بحث نکردهام. نویسندگان هم میتوانند از توهین و افترا در نقدهای خود بپرهیزند، وقت بگذارند و تحلیل خودشان را با لینک و مرجع موثقتر کنند و با چندبارهخوانی پیش از فرستادن مطلب غلطهای املایی خودشان را تصحیح کنند. و در کل همه باید سعی کنیم که صدای هم را بشنویم و طوری بنویسیم که صدایمان شنیده شود یعنی خوانندگان مجبور شوند به قول فرنگیها یک«آها مومنت» داشته باشند و به حرفهای نوشته شده فکر کنند.
برخلاف بسیاری که خودنویس را مساوی با نیک آهنگ کوثر میدانند، من خودنویس را متعلق به نویسندگانش میدانم که نیک آهنگ کوثر هم یکی از آنهاست و حتی برای آن نوشته که هنوز هم متاسفانه زیر مطالب بلاگستان میآید که «مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است و نه سایت خودنویس» در حد خودم جنگیدم گرچه قطعا پیروز نشدم! ما نویسندگان خودنویس میتوانیم ثابت کنیم که خودنویس متعلق به ما است با سختگیری به خودمان و به سردبیر و سایر نویسندگان! خودنویس از نویسندگانش جدا نیست، فقط گاهی برای شنیده شدن دیدگاههایی که ارزش شنیده شدن دارند باید شیوه را تغییر داد!