بيش از دوسال پيش از آيت الله خامنهای بخاطر سخنراني وی در نماز جمعه پس از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ تشکر کردم.
علت تشکرم از آيتالله خامنهای در آنزمان بخاطر بزرگترين خدمت ايشان به اپوزيسيون بود که پس از هفته انتقال مشروعيت نظام را از کريدورهاي قدرت و چَک و چانه زدنهای در اطاق های در بسته به مردمي که در خيابان آمدند، تثبيت کرد. واقعيتی که ديگر برگشت ناپذير است يعنی آنها که در سال ۸۸ به خيابان آمدند هنوز آتش زير خاکستر هستند و تصميم گيرنده، و حتی آيـتالله جنتی معتقد است که اين آتش زير خاکستر، ايران را بسوی انقلاب میبرد.
پس از انتقال مشروعيت نظام در دو سال پيش به اين آتش زير خاکستر، تکليف مذاکرات در بالا را ديگر آنها تعيين کرده و میکنند و نه بالعکس. مثلاً همه چانه زدن های آقای رفسنجانی در اين دو سال ديگر تأثيرش نظير سالهای پيش از ۱۳۸۸ نبود و نه تنها به دلمشغولی اپوزيسيون نيانجاميد بلکه خود رژيم را نيز جلب نکرد و هفته گذشته وقتی آقای رفسنجانی برای حاجی بخشی تسليت ميفرستاد، خانم فائزه هاشمی که توسط هم قطاران حاج بخشی مورد همه گونه توهين و ارعاب قرار گرفته بود، به زندان محکوم شد -- يعنی خانمی که در برابر دوربين قربانی آزار و ايذا بود، خودش توسط قوه قضاييه نظامی که پدرش رييس مجمع مصحلت آن است، به زندان محکوم شد، و عاملان حتی محاکمه هم نشدند. چرا؟ چون ديگر رژيم هم ميداند که چانه زنی های در کريدورهای قدرت، اگر با حمايت آن آتش زير خاکستر همراه نباشد، به پشيزی نميارزد. در نتيجه منطقی بود که دوسال پيش، از آيت الله خامنهای برای انتقال بدون بازگشت مشروعيت جمهوری اسلامی به خيابانها، تشکر شد.
اما چرا امروز لازم است از آيـتالله خامنهای بخاطر انتخابات پيش رو تشکر شود.
در انتخابات اسفندماه اساساً دو نيرو شرکت خواهند داشت، يکی هواداران آقای احمدی نژاد هستند و ديگری نيز هواداران آيـتالله خامنهای. ممکن است سؤال شود که چرا انقدر آيـتالله خامنهای بر روی اين انتخابات سرمايه گذاری کرده است، مگر رفراندوم بين ايندو نفر اهميتی دارد؟
همچنين اگر فقط قرار بود انتخابات مجلس منظور باشد که خود آيت الله خامنهای هم بخوبی واقف است که مسأله اصلی حضور يا عدم حضور اصلاح طلبانی نظير ميرحسين موسوی و مهدی کروبی است که برايشان آن آتش زير خاکستر، احترامی قائل است.
پس چرا آيت الله خامنهای به اين موضوع اهميتی نميدهد و تلاش های آقای رفسنجانی را نيز در اين رابطه با دادن حکم فائزه هاشمی در چنين زمانی، پاسخ داد؟ علت اين است که آيت الله خامنهای در اين انتخابات برنامه ديگری دارد.
آيـتالله خامنهای ميخواهد ببيند نتيجه اين انتخابات چه میشود تا تصميم نهايی خود را برای طرح انتخاب رييس جمهوری از طريق مجلس بگيرد؟ خيلی ها به آن طرح اميد بسته اند. از آقايان لاريجانی ها تا مجتبی خامنهای و بسياری ديگران. حتی آقای مشائی هم تلاش خواهد کرد در چنان طرحی امکان انتخاب شدن بيابد، اما اصل مسأله اين افراد نيستند.
چرا به آيـتالله خامنهای تبريک میگويم، چون ممکن است که واقعاً اين طرح عملی باشد و جمهوری اسلامی قانون اساسی خود را تغيير دهد و انتخاب رياست جمهوری از طريق مجلس به انتخاب شخص مورد نظر آيـتالله خامنهای منتهی شود. و البته آيـتالله خامنهای نيز اميدوار است مشکل اصلی جمهوری اسلامی که از آغاز تا کنون در مورد رابطه ولی فقيه و رييس جمهوری مطرح بوده است، به اين طريق حل شود.
رييس جمهوریهايی که از ابتدای تشکيل جمهوری اسلامی با شروع بنی صدر مدعی رأی مردم میشدند و ولی فقيه را به چالش ميکشيدند، اسباب درد سر بودند. پس اين اولين مجلسی که قرار است اين نقش را برای تغيير نحوه انتخاب رييس قوه مجريه داشته باشد، چه بهتر که اصلاح طلبان در آن نباشند و باعث مزاحمتی نشوند، مهم نيست که چند درصد مردم رأی دهند، مهم اين است که سيستم جديد برقرار شود.
اتفاقاً ممکن است آيـتالله خامنهای به اين آرزوی خود برسد و اين طرح به راحتی عملی شود. اما چرا برای اينکار ميخواهم به ايشان برای کمک بزرگ ديگری به اپوزيسيون تشکر کنم!
ببينيد تا کنون هر بار که صدای رييس جمهوری مثل بنی صدر در مقابل ولی فقيه در آمد، ولی فقيه از ادعای منتخب خدا بودن استفاده میکرد، خدايی که هميشه حاضر است، در صورتيکه رييس جمهوری در ايران، مکانيزمی در چهارسال بين انتخابات ندارد که نظر مردم که منتخب آنهاست را جويا شود، و هربار رييس جمهوری خواستار رفراندوم برای حل اين اختلاف شد، نميتوانست آنرا به انجام رساند، چون تازه مجلس و شورای نگهبان بايد با رفراندوم، موافقت ميکردند.
اما اگر رييس جمهوری منتخب مجلس باشد، انتخاب کنندگانش هميشه حضور دارند، چرا که بطور حرفه ای انتخاب کردن کارشان است، و اگر ولی فقيه بخواهد آن رييس جمهوری را حذف کند، اگر مجلس با او باشد، ولی فقيه مجبور خواهد بود يا به حرف مجلس تمکين کند و يا که مجلس را به توپ ببندد.
بايد ديد که آيا آيت الله خامنهای با انتخابات پيش رو به آرزوی خود خواهد رسيد و بعد بايد از او پرسيد که از رسيدن به آرزوی خود خوشحال است يا نه.
البته اينها همه در مورد مجلس فرمايشی کنونی است وگرنه چگونه ميتوان مجلسی در ايران داشت وقتی ميرحسين موسوی ها و مهدی کروبی ها در حصر باشند، تاج زاده ها و حشمت طبرزدی ها در زندان، بگذريم که بقيه اپوزيسيون هم که ۳۰ سال است قرار نيست نه انتخاب شود و نه انتخاب بکند! وکيل مردم بايد کسی باشد که موکل بتواند او را آزادانه انتخاب و معزول کند، نه آنکه برعکس!
------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس.