دوره بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ را بدون توجه به تقدم و تاخر دورهها میتوان به مراحل زیر تقسیم کرد:
۱. دوره تصاحب قدرت و کشتار نیروهای وفادار به نظام سلطنتی (اعدامهای پس از سقوط نظام سلطنتی)
۲. دوره سازماندهی نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی (تشکیل کمیته، سپاه و بسیج)
۳. تسویه حساب با نیروهای انقلابی و یکپارچه کردن حاکمیت (حذف مجاهدین خلق و سایر انقلابیها، انقلاب فرهنگی، استعفای دولت موقت، رای به عدم کفایت سیاسی بنی صدر، ترورهای مشکوک از جمله ترور بهشتی و... ایجاد و تقویت سیستم گزینش در ادارات و...)
۴. سوء استفاده از جنگ تحمیلی و ادامه دادن جنگ و یکپارچه کردن حاکمیت با توسل به وحدت کلمه
۵. حذف باقیمانده مخالفان سیاسی در زندانها در سال ۱۳۶۷
۶. قتل های زنجیرهای و ترور مخالفین و منتقدین نظام در داخل و خارج از کشور (میکونوس، کشتار نویسندگان، کشتار دگراندیشان و نیز ترور افراد مطلع از جنایات نظام)
۷. مرحله سازندگی و ثروتمند شدن افراد خودی و وابسته به نظام
۸. ترس از مداخله کشورهای خارجی در زمینه حقوق بشر و انرژی اتمی و لزوم ایجاد اصلاحات (اصلاحات حکومتی)
۹. ارسال نیروهای خودی در قالب اپوزیسیون و منتقد به خارج از کشور جهت پوشش رسانه ای
۱۰. استفاده از فرصت اعتراضات اصلاحطلبانه برای شناختن منتقدین و مخالفان واقعی و قتل و سرکوب آنها و ارسال اسب های تروای اصلاحات به خارج از ایران
۱۱. شکست اصلاحات به خاطر حکومتی بودن آن و عدم توان پاسخگویی به مطالبات جهانی و مطالبت مردم
۱۲. روی کار آوردن دولت احمدینژاد برای سرکوب بیشتر منتقدین شناخته شده و گسترش خرافه، شک و تردید، بوجود آوردن فضای اتهامزنی، جنگ روانی با اپوزیسیون واقعی و آلوده کردن هر چه بیشتر افراد در فساد، کشتار مخالفان در خیابان، به خشونت کشاندن اعتراضات خیابانی که توام با سکوت بود، ایجاد اعتراضات کوچک نمایشی و فریب دادن رسانههای اپوزیسیون، ایجاد کانالهای خبر رسانی به اپوزیسیون در حالی که منابع خبررسانی به رسانهها از نیروهای خود حکومت بودند.
۱۳. اتحاد مخفیانه صاحبان قدرت واقعی برای مقصر جلوه دادن احمدی نژاد و شکستن تمام کاسه کوزهها بر سر احمدی نژاد و ایجاد گروه های اصلاح طلب دروغین برای کشاندن دوباره مردم به انتخابات و کسب مشروعیت دوباره. این بار دقت کنید که احمدی نژاد اتوماتیک حذف خواهد شد. چون ۸ سال ریاست جمهوری ایشان تمام شده و حق شرکت ندارند. خامنه ای هم که در ظاهر از احمدی نژاد غضبناک بود ودر برابر ایشان سکوت کرده بود. خانواده هاشمی هم نقش رابین هود و قهرمانها را بازی کردند. حالا فصل آخر است. زمانی که متهمان واقعی تمام جنایات ۳۴ ساله مخفیانه دست اتحاد میدهند و میخواهند از شر احمدی نژاد که ساخته و پرداخته خود آنهاست خلاص شوند. و با خلاص شدن از شر احمدی نژاد همگی در شکل و شمایل جدید و اصلاح طلبانه ظاهر شوند.
تصور کنید یک صبح دل انگیز در خرداد ماه از خواب بیدار میشوید. عالیجناب سرخپوش با لبخند موذیانه پیروزی اصلاحات را به شما تبریک میگوید. زندانیهای سیاسی واقعی مثل ستار بهشتی و امیر انتظام و ... همه غایب هستند ولی موسوی، کروبی، خزعلی و ... همگی حی و حاضر دور میز نشسته و از خاطرات زندان میگویند و بیش از همه مهدی هاشمی مینالد که چه اندازه در زندان شکنجه شد و ... آنگاه همگی دست خامنهای را میبوسند و اگر هم خامنهای ارتحال یافته باشد، یک چهره بزک کرده دیگر را بر کرسی ولایت فقیه نشانده و اعلام میکنند که:
از اصول انقلاب و نظام بیرون نیامدیم، به دوران طلایی امام برگشتیم، دیگر احمدینژاد هم وجود ندارد. حالا بیایید جشن بگیریم.
و بدین ترتیب مرد بحرانها آخرین بحران را هم پشت سر گذاشته و ادامه حاکمیت خود بر ایران را به یاری ثروت هنگفت و داشتن رسانههای داخلی و خارجی تضمین خواهد کرد.
دلم سوخت زمانی که دیدم حتی آقای نوریزاده در برنامه این هفته خود عنوان کردند: حکم مجرمیت هاشمی صادر شده و این حکم به خاطر فایلها بوده.
آقای نوریزاده! هر کس هم بیخبر باشد، شما نیک میدانید در پشت این بازیها چه نقشههایی برای مملکت کشیده شده. از شما انتظار میرفت اگر از هاشمیها انتقاد نمیکنید، لا اقل جانب سکوت را رعایت فرمایید و در این بازی [غیر واقعی] یار و همراه هاشمی نشوید. آن هم برای کوبیدن یک روزنامهنگار و کاریکاتوریست که سالهاست قلب و مغز دیکتاتور را نشانه رفته. و آن شخص کسی نیست جز مصباح یزدی که تئوریسین نظام هست و خامنهای با اتکا بر مغز ایشان بر کرسی ولایت فقیه تکیه زده.
یاد روزهایی افتادم که در داخل ایران شیفته شنیدن صدای شما بودم و حتی قبل از خروجم مطالبی نوشته و به شما ارسال کردم تا اگر هنگام خروج بازداشت شدم شما اطلاع رسانی کنید. البته باز خوشحالم که افراد دیگری را هم در جریان گذاشته بودم تا در صورت بازداشت، بدون اطلاع مردم و بدون خبر داشتن مردم از دلیل بازداشت به مسلخ نروم.
آقای نوریزاده! به نظر شما مهدی هاشمی مراحلی را طی کرد که زندانیان سیاسی واقعی طی میکنند؟
شکنجه شد؟ مثل ستار؟
اعتصاب غذا کرد؟
بدون پوشش خبری رسانه ای در بازداشت بود؟
وزارت اطلاعات حامی ایشان نیست؟
اگر هم جنگی در نظام باشد، تسویه حساب شخصی است. رژیم حاکم بر ایران نشان داده که منتقدین واقعی را حذف میکند و با بقیه معترضین بازی میکند. بازی رسانهای و اطلاعاتی.
-------------------
مطالب بلاگستان و کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس